interaction
interaction - اثر متقابل
noun - اسم
UK :
US :
فرآیندی که طی آن دو یا چند چیز بر یکدیگر تأثیر می گذارند
فعالیت صحبت کردن با افراد دیگر، همکاری با آنها و غیره
موقعیتی که دو یا چند نفر یا چیزهایی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند یا به یکدیگر واکنش نشان می دهند
وضعیتی که در آن دو یا چند نفر یا چیزها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند یا به یکدیگر واکنش نشان می دهند
دختری که کودکان دیگر را کتک می زند می تواند از تعامل با کودکان دیگر محروم شود. 3.
But they vary in terms of gameplay, interaction with the gaming environment graphics, storyline and system requirements.
اما از نظر گیم پلی، تعامل با محیط بازی، گرافیک، خط داستانی و سیستم مورد نیاز متفاوت هستند.
In addition protein structure post-translational modification, or interaction with other proteins may affect site recognition.
علاوه بر این، ساختار پروتئین، اصلاح پس از ترجمه، یا تعامل با سایر پروتئین ها ممکن است بر تشخیص سایت تأثیر بگذارد.
این جابجایی امکان تعامل قوی با انتهای N مارپیچ سرکوبگر B را فراهم می کند.
Learning is through interaction with the environment rather than being preprogrammed.
یادگیری به جای اینکه از قبل برنامه ریزی شده باشد، از طریق تعامل با محیط است.
The third dialectic involves the subject recognizing itself through interaction with other subjects.
دیالکتیک سوم شامل شناخت سوژه از طریق تعامل با موضوعات دیگر است.
او تعاملات کلامی بین خواهر و یادگیرنده را مشاهده کرد.
The writer is engaged in a kind of vicarious interaction with a presumed reader and anticipates and provides for likely reactions.
نویسنده درگیر نوعی تعامل نایب با خواننده مفروض است و واکنشهای احتمالی را پیشبینی و فراهم میکند.
تعامل بین اجراکنندگان و مخاطبانشان
تعامل باکتری ها با شیمی طبیعی بدن
There's not enough interaction between the management and the workers.
تعامل کافی بین مدیریت و کارگران وجود ندارد.
بازی های زبانی معمولاً برای تشویق تعامل دانش آموزان در نظر گرفته شده است.
این نمایشنامه تعامل سه شخصیت بسیار متفاوت را دنبال می کند.
A great advertising campaign comes from the successful interaction of strategic planning and creative skills.
یک کمپین تبلیغاتی عالی از تعامل موفق برنامه ریزی استراتژیک و مهارت های خلاقانه ناشی می شود.
ما کارمندانی را انتخاب می کنیم که در تعامل رودررو با مشتریان خوب باشند.
The engineering conference encourages interactions among experts in different fields.
کنفرانس مهندسی تعامل بین متخصصان در زمینه های مختلف را تشویق می کند.
interplay
تعامل
interactivity
رابط
interface
همکاری
collaboration
معاملات
dealings
ارتباط جنسی
intercourse
هم افزایی
synergy
اتحادیه
ارتباط
مخاطب
مشارکت
رابطه
روابط
relations
تعاملی بودن
interactiveness
ارتباط داخلی
intercommunication
قابلیت همکاری
interoperability
روابط متقابل
interrelations
همزیستی
انعقاد
symbiosis
تبانی
synergism
اتصال
coaction
هماهنگی
collusion
تبادل
connectivity
مش بندی
coordination
شبکه
interchange
تجارت
meshing
شراکت
networking
کار گروهی
commerce
معامله
teamwork
transaction
noninteraction
عدم تعامل
nonintercourse
غیر مقاربتی