learning
learning - یادگیری
noun - اسم
UK :
US :
دانشی که از طریق خواندن و مطالعه به دست می آید
فعالیت کسب دانش
knowledge or a piece of information obtained by study or experience
دانش یا اطلاعاتی که با مطالعه یا تجربه به دست آمده است
فرآیند درک چیزی از طریق مطالعه یا تجربه
N/A
lifelong/adult learning
یادگیری مادام العمر/بزرگسالان
روش های جدید برای تسهیل یادگیری زبان
Field trips provide an opportunity for experiential learning.
سفرهای میدانی فرصتی برای یادگیری تجربی فراهم می کند.
آموزش دادن و یادگیری
هدف مدرسه ایجاد یک محیط آموزشی حمایتی است.
فصل گذشته یک تجربه یادگیری برای تیم بود.
روند یادگیری در هر فردی کمی متفاوت است.
بخش بزرگی از یادگیری کودکان در خانه صورت می گیرد.
زنی با دانش عالی
ما آموخته های کلیدی پروژه خود را به اشتراک خواهیم گذاشت.
student-centred learning
یادگیری دانش آموز محور
مرکز آموزش چند رسانه ای دپارتمان رقص مجهز به هشت لپ تاپ است.
ما در تلاش هستیم تا آموزش به کمک کامپیوتر را بیشتر معرفی کنیم.
الگویی برای یادگیری موثر
آموزش مؤثر ناگزیر به یادگیری مؤثر منجر می شود.
شما باید بتوانید تا پایان دوره خود، یادگیری را با اطمینان بیشتری تسهیل کنید.
کمی یادگیری چیز خطرناکی است.
یادگیری آکادمیک ممکن است در برخی شرایط به خصوص مفید دیده نشود.
او معلم عقل و دانش عالی است.
این شاخه ای از یادگیری است که تا همین اواخر نادیده گرفته شده است.
موسسات آموزش عالی
این تکنیک یادگیری را سرگرم کننده می کند.
به این محیط های آموزشی آنلاین، دانشگاه مجازی می گویند.
برای من این یک تجربه یادگیری عالی بود.
نقش هر ارزشیابی به اهداف یادگیری که دنبال می شود بستگی دارد.
دوستانش سخاوت، هوش و دانش او را ستودند.
من در حال حاضر برخی از این آموخته ها را در کار خود گنجانده ام و نتایج بهتری کسب می کنم.
دانش و یادگیری از عوامل ضروری برای دستیابی به نتایج موفق هستند.
یادگیری مستمر و کسب مهارت های جدید برای حفظ دستاوردها بسیار مهم است.
تحصیلات
دانش
تجربه
هوش
erudition
علم و دانش
expertise
تجربه و تخصص
intellect
عقل
خرد
توانایی
accomplishment
دستاورد
accomplishments
دستاوردهای
acquirements
کسب ها
acumen
تیزفهمی
adeptness
مهارت
astuteness
زیرکی
doctrine
دکترین
edification
ساخت و ساز
expertness
تخصص
foresight
آینده نگری
بینش، بصیرت، درون بینی
judgementUK
قضاوت انگلستان
judgmentUS
قضاوت ایالات متحده
mastery
تسلط
omniscience
دانایی کل
proficiency
احتیاط
prudence
خردمندی
sagacity
بورس تحصیلی
sageness
shrewdness
ignorance
جهل
cluelessness
بی خبری
naivete
ساده لوحی
nescience
ضرورت
unawareness
بی اطلاعی
illiteracy
بی سوادی
incognizance
عدم شناخت
obliviousness
بی توجهی
obtuseness
کج بودن
illiterateness
عدم درک
incomprehension
بی تجربگی
inexperience
بی گناهی
innocence
کینه توزی
philistinism
علم گرایی
sciolism
سادگی
simplicity
بی شواهدی
witlessness
چگالی
denseness
تیرگی
dimness
ناخالصی
dopiness
گنگ بودن
dumbness
حماقت
foolishness
بی فکری
idiocy
بی مغزی
mindlessness
کند هوشی
stupidity
عدم روشنگری
brainlessness
بی هوشی
slow-wittedness
کمبود اموزش
unenlightenment
کمبود هوش
unintelligence