academic
academic - علمی
adjective - صفت
UK :
US :
relating to education especially at college or university level
مربوط به تحصیلات، به ویژه در سطح کالج یا دانشگاه
به مطالعه از روی کتاب، در مقابل کار عملی
خوب در درس خواندن
if a discussion about something is academic it is a waste of time because the speakers cannot change the existing situation
اگر بحث در مورد چیزی آکادمیک باشد، اتلاف وقت است زیرا سخنرانان نمی توانند وضعیت موجود را تغییر دهند
یک معلم در کالج یا دانشگاه
relating to schools, colleges, and universities, or connected with studying and thinking not with practical skills
مربوط به مدارس، کالج ها و دانشگاه ها یا مرتبط با مطالعه و تفکر، نه با مهارت های عملی
برای توصیف کسی که باهوش است و از مطالعه لذت می برد استفاده می شود
مبتنی بر ایده ها و نظریه ها است و به تأثیرات عملی در زندگی واقعی مربوط نمی شود
کسی که در یک کالج تدریس می کند یا به عنوان بخشی از شغل خود تحصیل می کند
دروسی که در دبیرستان یا کالج می خوانید
relating to schools, esp. colleges and universities, or connected with studying and thinking and not with useful skills
مربوط به مدارس، به ویژه کالج ها و دانشگاه ها، یا با مطالعه و تفکر و نه با مهارت های مفید مرتبط هستند
مهم نیست زیرا فقط بر اساس احتمالات است
شخصی که در کالج یا دانشگاه تدریس می کند
relating to schools, colleges, and universities, or connected with studying and thinking rather than practical skills
مربوط به مدارس، کالج ها و دانشگاه ها، یا مرتبط با مطالعه و تفکر به جای مهارت های عملی
interested in studying and successful at school work
علاقه مند به درس خواندن و موفقیت در کار مدرسه
فردی که در یک کالج تدریس می کند یا به عنوان بخشی از شغل خود تحصیل می کند
رابطه ایده آلیسم و سیاست آکادمیک نیست.
How is academic achievement to be measured?
پیشرفت تحصیلی چگونه قابل اندازه گیری است؟
In recent years, schools have become more involved with students' emotional welfare as well as their academic achievement.
در سال های اخیر، مدارس بیشتر با رفاه عاطفی دانش آموزان و همچنین پیشرفت تحصیلی آنها درگیر شده اند.
افزایش اعتماد به نفس می تواند به بهبود پیشرفت تحصیلی کمک کند.
من خیلی آکادمیک نبودم و در شانزده سالگی مدرسه را ترک کردم.
من خیلی آکادمیک نیستم، اما عاشق خواندن هستم.
نام او در محافل دانشگاهی شناخته شده است.
By and large the academic community seems content simply to accommodate to the instrumental needs of post-industrial society.
به طور کلی، به نظر میرسد که جامعه دانشگاهی صرفاً از انطباق با نیازهای ابزاری جامعه فراصنعتی راضی است.
جلسات بودجه برای بحث آکادمیک نیست - برخی از انتخاب های سخت باید انجام شود.
یک تحصیلات آکادمیک
اکنون به دلیل اینکه به اندازه کافی آکادمیک نیستند مورد انتقاد قرار می گیرند.
قانون جدید نگرانی هایی را در مورد آزادی دانشگاهی ایجاد می کند.
Markowitz's two-parameter model spawned an academic industry engaged in exploring the ramifications of the investor behaviour implied in the original formulation.
مدل دو پارامتری مارکوویتز یک صنعت دانشگاهی را ایجاد کرد که درگیر بررسی پیامدهای رفتار سرمایهگذار در فرمول اولیه است.
یک موسسه دانشگاهی
نه غیر منتظره، این افسر پلیس را ترک کرد و به زندگی آکادمیک رفت.
high/low academic standards
استانداردهای آکادمیک بالا/پایین
او حرفه آکادمیک درخشانی داشت.
یکی از معتبرترین موسسات دانشگاهی این کشور
improving the academic achievement of all students
بهبود پیشرفت تحصیلی همه دانش آموزان
The university is renowned throughout the world for its academic excellence.
این دانشگاه به دلیل برتری علمی خود در سراسر جهان مشهور است.
academic research/researchers
تحقیقات/پژوهشگران دانشگاهی
ما عمیقاً متعهد به حفظ آزادی آکادمیک هستیم.
ترکیبی از دوره های حرفه ای و دانشگاهی
افرادی که مهارت هایشان عملی است تا آکادمیک
academic qualifications/subjects
مدارک تحصیلی/موضوعات
او خیلی آکادمیک نبود و از مدرسه متنفر بود.
این یک سوال کاملا آکادمیک است.
همه چیز اکنون آکادمیک است - به هر حال ما نمی توانیم برنده شویم.
بیشتر سؤالات او جنبه آکادمیک داشت.
او از زندگی آکادمیک بازنشسته شد و وارد سیاست شد.
سال تحصیلی معمولاً از سپتامبر شروع می شود.
این موسسه به عنوان برترین موسسه دانشگاهی در شهر محسوب می شود.
این دانشگاه تمام تلاش خود را برای دفاع از آزادی دانشگاهی انجام خواهد داد.
تحقیقات دانشگاهی
معیارهای ثبت نام به جای تحصیلی، جغرافیایی است.
دوره های ما طیف وسیعی از رشته های دانشگاهی را پوشش می دهد.
ما به دنبال تجربه عملی و همچنین پیشرفت تحصیلی هستیم.
او مدارک تحصیلی بسیار کمی داشت.
رویکرد نویسندگان بیش از حد آکادمیک نیست.
ما باید دانش علمی و کاربردی را با هم ترکیب کنیم.
مطمئن نبودم که بتوانم با خواسته های علمی دوره کنار بیایم.
academic subjects/qualifications/books
موضوعات / مدارک تحصیلی / کتاب
یک موسسه دانشگاهی
academic standards
استانداردهای آکادمیک
I was never a particularly academic child.
من هیچ وقت بچه تحصیلی خاصی نبودم.
یک بحث/سوال کاملاً آکادمیک
scholastic
مدرسه ای
آموزشی
scholarly
علمی
مدرسه
academical
academical
collegiate
دانشگاهی
instructional
دانشکده
pedagogic
پر فکر
pedagogical
دانشگاه
استادی
یادگیری
کتاب پرست
professorial
درس دادن
برای مطالعه
bookish
سازمانی
یاد گرفت
ادبی
collegial
نامه دار
learned
lettered
nonacademic
غیر آکادمیک
noneducational
غیر آموزشی
sporting
ورزشی
nonpedagogical
غیر علمی
sportive
غیر مدرسه ای
unscholarly
فوق برنامه
nonscholastic
unacademic
extracurricular
