intellectual

base info - اطلاعات اولیه

intellectual - پر فکر

adjective - صفت

/ˌɪntəˈlektʃuəl/

UK :

/ˌɪntəˈlektʃuəl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [intellectual] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • cerebral


    مغزی


  • علمی

  • intelligent


    باهوش

  • learned


    یاد گرفت

  • scholarly


    کتاب پرست

  • bookish


    دانشمند

  • erudite


    ابرو بلند

  • clever


    آگاه

  • highbrow


    اهل مطالعه

  • knowledgeable


    متفکر

  • studious


    نامه دار

  • brainy


    ادبی

  • lettered


    civilisedUK


  • متمدن ایالات متحده

  • civilisedUK


    کشت شده است

  • civilizedUS


    با فرهنگ

  • cultivated


    پوشاندن

  • cultured


    روشن شده

  • donnish


    پر ابرو

  • enlightened


    روشنفکر

  • highbrowed


    روانی

  • intellectualist


    گویا

  • intellectualistic


    مدرسه ای

  • psychologic


    پیچیده

  • rational


    منشی

  • scholastic


    خلاق


  • تخم مرغ

  • clerkly


    گیک


  • eggheaded


  • geeky


antonyms - متضاد

  • احمق

  • ignorant


    نادان

  • unintelligent


    غیر هوشمند

  • dense


    متراکم

  • dumb


    بی عقل

  • unintellectual


    غیر عقلانی

  • brainless


    بی مغز

  • illiterate


    بی سواد

  • unlearned


    ناآموخته

  • dim


    کم نور

  • dull


    کدر

  • foolish


    احمقانه

  • idiotic


    غیر روشنفکر

  • moronic


    بی خبر

  • nonintellectual


    ابله

  • clueless


    مبهم

  • imbecile


    بی فکر

  • imbecilic


    oafish

  • mindless


    دیر فهم

  • oafish


    فلسطینی

  • obtuse


    ساده

  • philistine


    آهسته. تدریجی


  • بیهوش


  • کثیف

  • unsmart


    بی حال

  • witless


    خالی

  • doltish


    نازک مغز

  • dopey


    ضد روشنفکری

  • vacuous


  • addle-brained


  • anti-intellectual


لغت پیشنهادی

sips

لغت پیشنهادی

arrestable

لغت پیشنهادی

applause