science

base info - اطلاعات اولیه

science - علوم پایه

noun - اسم

/ˈsaɪəns/

UK :

/ˈsaɪəns/

US :

family - خانواده
scientist
دانشمند
scientific
علمی
unscientific
غیر علمی
scientifically
از نظر علمی
google image
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [science] در گوگل
description - توضیح
  • knowledge about the world especially based on examining, testing and proving facts


    دانش در مورد جهان، به ویژه بر اساس بررسی، آزمایش و اثبات حقایق


  • مطالعه علم

  • a particular part of science for example biology, chemistry, or physics


    بخش خاصی از علم، به عنوان مثال زیست شناسی، شیمی، یا فیزیک

  • (knowledge from) the careful study of the structure and behaviour of the physical world especially by watching, measuring, and doing experiments, and the development of theories to describe the results of these activities


    (دانش از) مطالعه دقیق ساختار و رفتار جهان فیزیکی، به ویژه از طریق تماشا، اندازه گیری و انجام آزمایش ها و توسعه نظریه هایی برای توصیف نتایج این فعالیت ها.

  • the facts and opinions that are provided by scientists who have studied a particular subject or situation


    حقایق و نظراتی که توسط دانشمندانی ارائه می شود که موضوع یا موقعیت خاصی را مطالعه کرده اند

  • a particular subject that is studied using scientific methods


    موضوع خاصی که با استفاده از روش های علمی مورد مطالعه قرار می گیرد


  • مطالعه سیستماتیک ساختار و رفتار جهان طبیعی و فیزیکی یا دانشی که در مورد جهان با تماشای دقیق و آزمایش آن به دست می آید.


  • علوم نیز حوزه های خاصی از علم هستند، مانند زیست شناسی، شیمی و فیزیک.

  • Sciences are also particular areas of science such as biology, chemistry, and physics.


    علم نیز به موضوعاتی اطلاق می شود که مانند علم مورد مطالعه قرار می گیرند

  • Science also refers to subjects which are studied like a science


    مطالعه دقیق ساختار و رفتار جهان به ویژه با انجام آزمایشات

  • the careful study of the structure and behaviour of the world especially by doing experiments


    موضوعی که با استفاده از روش های علمی مورد مطالعه قرار می گیرد

  • a subject that is studied using scientific methods


    درسی مانند فیزیک، شیمی یا زیست شناسی

  • a subject such as physics, chemistry, or biology


    علم و تکنولوژی


  • آقای پالسون معلم علوم است.

  • Mr. Paulson is a science teacher.


    با این حال، برای اهداف علم تغذیه، کالری آنقدر کوچک است که نمی تواند مفید باشد.

  • For the purposes of nutritional science however the calorie is too small a unit to be useful.


    از طریق این درس ها، دانش آموزان مبانی علم را یاد می گیرند.

  • Through these lessons, students learn the basics of science.


    بچه ها دبیرستان را با توقعات زیادی از علم شروع می کنند، اما سرخورده و بی علاقه می شوند، به خصوص به فیزیک.

  • Children begin secondary school with high expectations of science but become disillusioned and uninterested, especially in physics.


    بیانیه پاییز نشان می دهد که هزینه های علم و فناوری در سال 92-93 تقریباً 6 میلیارد پوند خواهد بود.

  • The autumn statement shows that spending on science and technology in 1992-93 will be almost £6 billion.


    الزامات مورخ علوم اجتماعی با توجه به بایگانی داده های تولید شده توسط رایانه مانند هر دانشمند علوم اجتماعی است.

  • The requirements of the social science historian with regard to the archiving of computer-generated data are the same as those of any social scientist.


    زیرا، متأسفانه، حتی زمانی که علم همه بیماری‌های کشنده را از بین می‌برد، 100 درصد ما همچنان در حال مرگ هستیم.

  • For unfortunately even when science eliminates all fatal diseases, 100 percent of us still are going to die.


example - مثال
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • بی نظمی

  • disorganisationUK


    سازماندهی بریتانیا

  • disorganizationUS


    بی سازمانی ایالات متحده

  • ignorance


    جهل

لغت پیشنهادی

decant

لغت پیشنهادی

infringements

لغت پیشنهادی

chairperson