regard
regard - توجه
verb - فعل
UK :
US :
احترام و تحسین برای کسی یا چیزی
توجه یا توجهی که نسبت به کسی یا چیزی نشان داده می شود
نگاهی طولانی بدون حرکت چشم
در مورد کسی یا چیزی به شیوه ای خاص فکر کردن
به کسی یا چیزی به شکلی خاص نگاه کردن
در نظر گرفتن یا داشتن نظر در مورد چیزی یا کسی
با دقت به چیزی یا کسی نگاه کردن
در ارتباط با
احترام یا تحسین برای کسی یا چیزی
به این روش خاص
greetings
با درود
to consider or think about something in a particular way or to look carefully at someone or something
در نظر گرفتن یا فکر کردن در مورد چیزی به روشی خاص، یا با دقت به کسی یا چیزی نگاه کردن
used to send good wishes to someone at the end of a letter or an email, or to ask someone to give greetings to another person who is not present
برای ارسال آرزوهای خوب برای کسی در پایان نامه یا ایمیل یا درخواست از کسی که به شخص دیگری که در آن حضور ندارد سلام کند.
در ارتباط با کسی یا چیزی
دادگاه هنگام اعمال صلاحدید خود همه شرایط را در نظر می گیرد.
برای اکثر محققان دو انتخاب در رابطه با طراحی ابزار وجود دارد.
اولی مربوط به اعداد و دومی مربوط به زبان است.
در هر صورت نیاز به همدلی و توجه مثبت به شدت افزایش می یابد.
هنری فیلدینگ یکی از کسانی بود که از پیش فرض فقرا در این زمینه آزرده خاطر شد.
در این زمینه خود را به متخصصان محدود نکنید.
There are no employees with serious disabilities on the payroll either though with regard to that issue also they are open-minded.
در لیست حقوق و دستمزد نیز هیچ کارمندی با معلولیت جدی وجود ندارد، اگرچه در مورد این موضوع نیز ذهنی باز دارند.
آنها مردم خارج از شهر خود را با سوء ظن می نگریستند.
کار او بسیار مورد توجه است.
او خود را یک میهن پرست می داند.
Capital punishment was regarded as inhuman and immoral.
مجازات اعدام غیرانسانی و غیراخلاقی تلقی شد.
او به طور گسترده ای به عنوان جانشین طبیعی رهبر فعلی در نظر گرفته می شود.
او به ما مشکوک نگاه کرد.
من اطلاعات کمی در مورد آمادگی او برای این پست دارم.
در مورد اولین نکته در نامه شما…
به نظر می رسید که او همه چیز را یک شوخی می دانست.
من آلمانی را زبان ساده ای نمی نامم.
ممکن است پذیرش بیماری برای شما سخت باشد.
چه کسی را مسئول این حادثه میدانید؟
سعی کنید مسائل را از دید او ببینید.
موقعیت خود را در شرکت چگونه می بینید؟
تحقیر مدنی به درستی به عنوان یک جرم کیفری تلقی نمی شود.
Foxes were traditionally regarded as vermin.
روباه ها به طور سنتی به عنوان حیوانات موذی در نظر گرفته می شدند.
من او را به عنوان یک دوست صمیمی می دانستم.
اشتباه است که این حادثه را بی اهمیت بدانیم.
بسیاری از آثار او به عنوان آثار کلاسیک در نظر گرفته می شود.
او به عنوان یک مجسمه ساز بسیار مورد توجه بود.
سقوط به طور منطقی می تواند به عنوان یک فرصت برای سرمایه گذاری در نظر گرفته شود.
این پروژه به طور گسترده ای به عنوان یک موفقیت در نظر گرفته شد.
افراد موفق اغلب وسوسه می شوند که موفقیت خود را نوعی پاداش بدانند.
آنها تمایل دارند که بیان آشکار احساسات را نرم و زنانه بدانند.
آژانسی که مدت هاست بی اثر تلقی می شود
او مورد توجه معاصرانش قرار داشت.
امروزه، آینده معمولاً با ترس در نظر گرفته می شود.
این اثر عموماً شاهکار او محسوب می شود.
چشمانش همچنان به او نگاه می کردند.
او به این آشفتگی با تنفر نگاه کرد.
Environmentalists regard GM technology with suspicion.
محیط بانان به فناوری GM با شک و تردید نگاه می کنند.
heed
توجه
اهميت دادن
نگرانی
علاقه
ذهن
اطلاع
منظره
ابراز همدردی
فکر
sympathy
شناخت
آگاهی
cognizance
توجه داشته باشید
رعایت
چشم انداز
observance
دقت
یک بار بیش از
carefulness
یک چشم
interestedness
بررسی موشکافانه
once-over
مشاهده
an eye
مشورت
ذهن آگاهی
attentiveness
دانش
scrutiny
تفکر
چشم
deliberation
تمرکز
mindfulness
heedfulness
contemplation
inattention
بی توجهی
disregard
بی تفاوتی
heedlessness
بی فکری
indifference
سهل انگاری - بی دقتی
thoughtlessness
در نظر گرفتن
carelessness
غفلت
inattentiveness
سستی
inconsideration
غیبت
unconcern
بی احتیاطی
neglectfulness
نارضایتی ایالات متحده
remissness
نارضایتی انگلستان
slackness
جهل
laxness
بی علاقگی
neglect
کناره گیری
absent-mindedness
بی اعتنایی
apathy
بی طرفی
insouciance
بی احساسی
disfavorUS
عدم حساسیت
disfavourUK
سردی
ignorance
بی اطلاعی
negligence
بی احترامی
disinterest
detachment
nonchalance
dispassion
unmindfulness
insensibility
insensitivity
coldness
unawareness
disrespect