project
project - پروژه
noun - اسم
UK :
US :
a carefully planned piece of work to get information about something to build something to improve something etc
یک قطعه کار با برنامه ریزی دقیق برای به دست آوردن اطلاعات در مورد چیزی، ساختن چیزی، بهبود چیزی و غیره
a part of a school or college course that involves careful study of a particular subject over a period of time
بخشی از یک دوره مدرسه یا کالج که شامل مطالعه دقیق یک موضوع خاص در یک دوره زمانی خاص است
یک پروژه مسکن
با استفاده از اطلاعاتی که اکنون دارید، محاسبه کنید که چیزی در آینده چه خواهد شد
بیرون آمدن از یک لبه یا سطح
برای اینکه تصویر یک فیلم، عکس و غیره به شکل بزرگتر روی صفحه نمایش یا سطح صاف ظاهر شود
سعی کنید دیگران را وادار کنید تصور خاصی در مورد شما داشته باشند
برای اینکه چیزی با قدرت زیاد به سمت بالا یا جلو حرکت کند
کاری کنید که کسی سریعاً به موفقیت یا شغل بسیار بهتری دست یابد
تصور کنید که شخص دیگری احساساتی مشابه شما دارد
an important and carefully planned piece of work that will create something new or improve a situation
یک کار مهم و با دقت برنامه ریزی شده که چیزی جدید ایجاد می کند یا وضعیت را بهبود می بخشد
پول مورد نیاز برای یک پروژه ساختمانی بزرگ، معمولاً به صورت وام های سرمایه گذاری
برای محاسبه اندازه، مقدار یا نرخ چیزی در آینده
a piece of planned work or an activity that is finished over a period of time and intended to achieve a particular purpose
قطعه ای از کار برنامه ریزی شده یا فعالیتی که در یک دوره زمانی به پایان می رسد و هدف آن دستیابی به هدفی خاص است
مطالعه یک موضوع خاص که در یک دوره زمانی خاص انجام شده است، به ویژه توسط دانش آموزان
برای محاسبه مقدار یا عدد مورد انتظار در آینده از اطلاعات از قبل شناخته شده
پرتاب کردن یا هدایت کردن چیزی به جلو، با قدرت
آواز خواندن یا صحبت کردن با صدای بلند و واضح
برای ایجاد یک فیلم، تصویر یا نور بر روی صفحه نمایش یا سطوح دیگر
to wrongly imagine that someone else is feeling a particular emotion or desire when in fact it is you who feels this way
به اشتباه تصور کنید که شخص دیگری احساس یا تمایل خاصی دارد در حالی که در واقع این شما هستید که چنین احساسی دارید
اگر کیفیت خاصی را فرافکنی کنید، آن کیفیت همان چیزی است که بیشتر مردم در مورد شما متوجه می شوند
بیرون آمدن از لبه یا از یک سطح
a piece of planned work or activity that is completed over a period of time and intended to achieve a particular aim
قطعه ای از کار یا فعالیت برنامه ریزی شده که در یک دوره زمانی تکمیل می شود و هدف آن دستیابی به یک هدف خاص است
برای محاسبه مقدار یا نتیجه مورد انتظار در آینده از اطلاعات از قبل شناخته شده
بیرون آمدن از لبه چیزی
برای ایجاد یک عکس یا نور بر روی یک سطح
پرتاب کردن چیزی به جلو یا به هوا
فرافکنی نیز به معنای صحبت کردن یا آواز خواندن با صدای بلند و واضح است
قطعه ای از کار برنامه ریزی شده یا فعالیتی که در یک دوره زمانی انجام می شود و هدف آن دستیابی به هدفی خاص است
a piece of planned work or an activity which is done over a period of time and intended to achieve a particular purpose
برنامه ریزی برای اتفاق افتادن این اتفاق یا انتظار اتفاق افتادن آن
یک پروژه تاریخی
کلاس من در حال انجام پروژه ای در مورد شهرهای قرون وسطایی است.
ترم پایانی به کار پروژه اختصاص خواهد یافت.
ما روی پروژه های مختلفی با هم کار کردیم.
حدود 300 مدرسه در این پروژه مشارکت دارند.
برای تأمین مالی / تأمین مالی یک پروژه
برای شروع / راه اندازی / شروع یک پروژه
برای انجام/تکمیل یک پروژه
یک پروژه ساختمانی/ساختمانی
آنها یک پروژه تحقیقاتی برای بررسی اثرات مضر آلودگی هوا راه اندازی کرده اند.
کار روی پروژه ساخت بیمارستان جدید آغاز شده است.
آنها در پروژه ای برای کاهش ضایعات مواد غذایی شرکت می کنند.
مدیر پروژه / تیم
حزب تلاش کرد تا اهداف خود را در یک پروژه سیاسی متمرکز جمع کند.
ورود به پروژه ها به تنهایی می تواند خطرناک باشد.
The company runs large construction projects.
این شرکت پروژه های بزرگ ساختمانی را اجرا می کند.
او پروژه بلندپروازانه ای را برای ترجمه تمام آثار افلاطون آغاز کرد.
ما به دنبال تامین مالی برای این پروژه هستیم.
او برای اجرای پروژه خود به کمک مالی از بانک نیاز داشت.
هدف این پروژه کاهش بی خانمانی است.
این طرح پس از اجرای یک طرح آزمایشی موفق شش ماهه در سراسر کشور گسترش خواهد یافت.
عروسی به پروژه حیوان خانگی او تبدیل شد و او ساعت ها صرف سازماندهی آن کرد.
طرح اصلاحی پیشنهادی حاوی چند ایده جالب است.
پروژه مسکن کینگز کراس
یک پروژه علمی تحقیقاتی
آخرین پروژه او فیلمی بر اساس زندگی یک ستاره موسیقی قرن نوزدهمی است.
پروژه بعدی من تزئین آشپزخانه است.
او در حال انجام یک پروژه کلاسی در مورد آلودگی است.
در سال سوم ما در کالج همه باید پروژه خاصی را انجام می دادند.
پیش بینی می شود هزینه های دولت در سال آینده سه درصد افزایش یابد.
90 درصد موشک های پیش بینی شده به هدف خود اصابت خواهند کرد.
طرح
دستور جلسه
ابتکار عمل
فعالیت
شرکت، پروژه
programmeUK
ریسک
programmeUK
اندیشه
عمل
پیشنهاد
تعهد
پویش
undertaking
کار
قضیه
ترتیب
proposition
نقشه
بازی
blueprint
programUS
استراتژی
programUS
سیستم
دریافت، آبستنی
اشتغال
conception
ماجرا
امر
هدف
عزیزم
کسب و کار
نگرانی
معامله
حدس بزن
second-guess
حدس دوم
surmise
حدس و گمان
conjecture
حدس
hazard
خطر
postulate
فرض
speculate