work
work - کار کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای انجام کاری که برای آن پول می گیرید
برای انجام فعالیت ها و وظایفی که بخشی از کار شماست
اگر با کسی یا گروهی از افراد کار می کنید، کار شما شامل تلاش برای کمک به آنها است
صرف وقت و تلاش برای انجام کاری
تلاش مداوم برای رسیدن به یک چیز خاص
اگر ماشین یا قطعه ای کار کند، کاری را که قرار است انجام دهد انجام می دهد
تا یک ماشین یا قطعه ای از تجهیزات کاری را که قرار است انجام دهد انجام دهد
موثر یا موفق بودن
if something such as a fact situation or system works in a particular way it has a particular effect on someone or something
اگر چیزی مانند یک واقعیت، موقعیت یا سیستم به شیوه ای خاص کار کند، تأثیر خاصی بر کسی یا چیزی می گذارد
if a painting design piece of writing etc works it is successful because it has the effect on you that the painter writer etc intended
اگر یک نقاشی، طرح، نوشته و غیره کار کند، موفق است زیرا تأثیری را که نقاش، نویسنده و غیره در نظر داشته است، روی شما می گذارد.
if you work a material such as metal leather or clay, you cut sew, or shape it in order to make something
اگر موادی مانند فلز، چرم یا خاک رس را کار می کنید، آن را می برید، می دوزید یا شکل می دهید تا چیزی بسازید.
to use a particular material or substance in order to make something such as a picture design jewellery etc
استفاده از یک ماده یا ماده خاص برای ساختن چیزی مانند تصویر، طرح، جواهرات و غیره
to move into a particular state or position very gradually either in a series of small movements or after a long time
حرکت به یک حالت یا موقعیت خاص بسیار تدریجی، چه در یک سری حرکات کوچک یا پس از مدت طولانی
برای استفاده و تمرین یک عضله یا بخشی از بدن خود
اگر بخشی از بدن شما کار کند یا آن را کار کنید، حرکت می کند
if you work a particular area or type of place you travel around the area for your job or work in that type of place
اگر در یک منطقه یا نوع مکانی خاص کار می کنید، برای شغل خود به اطراف منطقه سفر می کنید یا در آن نوع مکان کار می کنید
if an entertainer or politician works a crowd of people they entertain them and get their interest or support
اگر یک مجری یا سیاستمدار با انبوهی از مردم کار کند، آنها را سرگرم می کند و علاقه یا حمایت آنها را جلب می کند
اگر زمین، خاک و غیره را کار می کنید، تمام کارهای لازم برای رشد محصولات کشاورزی را انجام می دهید
برای حذف ماده ای مانند زغال سنگ، طلا یا نفت از زیر زمین
اگر ذهن یا مغز شما کار می کند، در حال فکر کردن یا تلاش برای حل یک مشکل هستید
برای محاسبه پاسخ یک مسئله ریاضی
کار یا فعالیتی که به طور منظم انجام می دهید، به خصوص برای کسب درآمد
جایی که کار خود را انجام می دهید، جایی که خانه شما نیست
وظایف و فعالیت هایی که بخشی از شغل شما هستند
چیزی که در نتیجه انجام کار یا انجام یک فعالیت تولید می کنید
کاغذها و سایر موادی که برای انجام کار نیاز دارید
something such as a painting play piece of music etc that is produced by a painter writer or musician
چیزی مانند نقاشی، نمایشنامه، قطعه موسیقی و غیره که توسط یک نقاش، نویسنده یا نوازنده ساخته شده است.
زمانی که از تلاش فیزیکی یا ذهنی برای رسیدن به چیزی استفاده می کنید
مطالعه یا تحقیق، به ویژه برای یک هدف خاص
عملی برای اینکه شما را جوان تر یا جذاب تر نشان دهد
نیروی ضرب شده در فاصله
اگر سردم باشد نمی توانم کار کنم.
بچه ها همیشه در مدرسه سخت کار می کنند.
کل تیم در حال حاضر روی پروژه کار می کنند.
او در حال کار بر روی یک رمان جدید است.
او بیرون است و روی ماشین کار می کند.
I've been working at my assignment all day.
من تمام روز را سر وظیفه ام کار کرده ام.
برای حل مشکل با یک شریک همکاری کنید.
ما از نزدیک با مشتریان برای توسعه راه حل های خاص کار می کنیم.
پزشکان اغلب ساعات بسیار طولانی کار می کنند.
او در یک کارخانه فلزی شیفت کار می کند.
پدر و مادرم هر دو کار می کنند.
برای کار در یک دفتر / یک کارخانه
She works for an engineering company.
او برای یک شرکت مهندسی کار می کند.
پدرم از من می خواهد که وقتی مدرسه را ترک می کنم برای او کار کنم.
من همیشه در آموزش و پرورش کار کرده ام.
بیست سال در صنعت نفت کار کرد.
آیا از کار با کودکان لذت می برید؟
پسرم معلم است.
او زندگی خود را وقف کار برای صلح کرد.
این کمیته در تلاش است تا زندانیان را آزاد کند.
ما ثابت کرده ایم که گروه های مختلف می توانند هماهنگ با هم کار کنند.
پلیس و مردم باید برای مبارزه با جرم با هم همکاری کنند.
خودش خیلی سخت کار میکنه
او می گوید که آنها به شدت با او کار می کنند.
The printer isn't working.
چاپگر کار نمی کند
واقعا دستگاه چگونه کار می کند؟
آیا آنها به درک نحوه عملکرد مغز نزدیکتر هستند؟
با برق کار می کند.
فرآیند فیلتراسیون با حذف فیزیکی آلاینده ها از آب کار می کند.
آیا می دانید چگونه با دستگاه قهوه ساز کار کنید؟
دستگاه با نیروی باد کار می کند.
اشتغال
استخدام
کار
livelihood
امرار معاش
حرفه
تجارت
خط کسب و کار
نقش
موقعیت
vocation
پست
تخصص انگلستان
تخصص ایالات متحده
specialisationUK
دوره
specializationUS
راه رفتن
stint
صدا زدن
تعهد
calling
قرارداد
کنسرت
نه دقیقه مانده به پنج
gig
دستیابی
nine-to-five
وظیفه
کسب و کار
pursuit
رشته
تابع
خط
خط کاری، حوزه فعالیت، تخصص کاری
راکت تنیس
hiring
racket
unemployment
بیکاری
joblessness
بیکاری، تنبلی
idleness
از دست دادن شغل
افزونگی
redundancy
وقفه شغلی
worklessness
اخراج
شلیک کردن
dismissal
عدم فعالیت
firing
بازنشستگی
inactivity
اخراج کردن
laying-off
جدایی
layoff
خاتمه دادن
redundance
دعوت
نگه داشتن
sacking
تخلیه
severance
termination
avocation
nonemployment
keeping
discharge
dismission
expulsion