substance
substance - ماده
noun - اسم
UK :
US :
اثبات
ماهوی
غیر قابل توجه
اثبات کردن
بطور قابل ملاحظه ای
نوع خاصی از جامد، مایع یا گاز
اگر چیزی ماهیت داشته باشد، درست است
مهمترین ایده های موجود در یک استدلال یا نوشته
اهمیت
material with particular physical characteristics
مواد با مشخصات فیزیکی خاص
یک داروی غیرقانونی
مهمترین بخش از آنچه که کسی گفته یا نوشته است
importance seriousness, or relationship to real facts
اهمیت، جدیت، یا ارتباط با حقایق واقعی
a material with particular physical characteristics
ماده ای با ویژگی های فیزیکی خاص
رنگ سبز برگ به دلیل ماده ای به نام کلروفیل است.
The transportation of flammable substances is tightly regulated.
حمل و نقل مواد قابل اشتعال به شدت تنظیم می شود.
Although Mr McKinnell's style is more approachable than his predecessor's, close observers reckon his substance is just as strong.
اگرچه سبک آقای مک کینل نسبت به سلفش قابل دسترس تر است، ناظران نزدیک معتقدند که محتوای او به همان اندازه قوی است.
سخنرانی سرگرم کننده ای بود، اما بدون محتوای زیاد.
اما پس از هفت ماه، تیمها در حال انحراف بودند و دستاوردهای کمی داشتند.
مواد سمی مانند مواد شیمیایی باغبانی باید به وضوح برچسب گذاری شوند.
The half-life of a radioactive substance is the time interval taken for the radiant species present to lose half its radioactivity.
نیمه عمر یک ماده رادیواکتیو فاصله زمانی است که گونه تابشی موجود تا نیمی از رادیواکتیویته خود را از دست بدهد.
مشکل دفع مواد رادیواکتیو
برخی از مواد توانایی جذب یا جذب سایر مواد شیمیایی را دارند.
رزین ماده ای تیره و چسبنده است.
انرژی، به هر حال، به سرعت حرکت آن ماده بستگی دارد.
آنها به نوبت دود را تنفس میکردند، زیرا ماده با لذتی مخرب میجوشید.
براون ماهیت گزارش ها را رد نکرد.
When the water drops, the substances drift back along the passageways and soak into the water table.
هنگامی که آب می ریزد، مواد در امتداد گذرگاه ها به عقب می روند و در سطح آب فرو می روند.
آنها از مردم می خواهند که مراقب موادی باشند که در یک جعبه پلاستیکی خاکستری بزرگ وجود دارد.
toxic substances
مواد سمی
یک ماده چسبنده
یک ماده شیمیایی/رادیواکتیو/خطرناک
برخی از قورباغه ها در پوست خود مواد سمی تولید می کنند.
illegal/controlled substances
مواد غیرقانونی/کنترل شده
او پس از مثبت شدن آزمایش یک ماده ممنوعه از مسابقات محروم شد.
مصرف مواد در نوجوانان در ایالات متحده همچنان بالاست.
گزارش کمیسیون به این ادعاها میپردازد.
چیزی در سخنان او وجود دارد.
It was malicious gossip, completely without substance.
این شایعات بدخواهانه بود، کاملاً بی محتوا.
عشق و احساس گناه جوهر کتاب جدید او را تشکیل می دهد.
محتوای واقعی گزارش در قسمت سوم بود.
من با آنچه او گفت در اصل موافق بودم، البته نه با تمام جزئیات.
به نظر می رسد هیچ تفاوتی در ماهیت بین این دو روش وجود ندارد.
مسائل ماهوی
در این جلسه هیچ چیز خاصی حاصل نشد.
این نوع ورزش باعث بهبود تعادل مواد چرب در جریان خون می شود.
داروهای روانگردان مواد شیمیایی هستند که روی مغز اثر می گذارند.
کیسه ای پر از مواد ناشناخته
یک ماده طبیعی که در بدن حیوانات یافت می شود
مواد خارجی که آزمایش ها را آلوده کردند
ناپدید شدن او به این استدلال که او پول را دزدیده است، قوت بیشتری بخشیده است.
تصویری که رسانهها از او ارائه کردهاند محتوایی ندارد.
نامه ها به این ادعاها کمک می کند.
ادعاهای آنها بی اساس بود.
ادعاهای او محتوای چندانی نداشت.
هیچ ماده ای در داستان وجود ندارد.
مانیفست حزب در سبک خوب است اما فاقد محتوای واقعی است.
گفتن مطالب زیادی برای او مشکل بود.
هیچ کس هیچ موضوع ماهویی را مطرح نکرد.
an organic/chemical substance
یک ماده آلی/شیمیایی
چه نوع ماده ای می تواند این دماها را تحمل کند؟
مواد
چیز
موضوع
عنصر
پارچه
متوسط
بدن
ماده خام
ماده فیزیکی
timber
چوب
making
ساخت
elements
عناصر
flesh-and-blood
گوشت و خون
incarnation
تجسم
constituents
اجزای تشکیل دهنده
entities
موجودیت ها
materialness
مادی بودن
جزء
objects
اشیاء
مقالات
articles
تشکیل دهنده
عرضه
constituent
موجودی
منسوجات
کالاهای قطعه
کالاهای حیاط
textile
materiel
piece goods
yard goods