transportation
transportation - حمل و نقل
noun - اسم
UK :
US :
حمل و نقل
حمل کننده
سیستم یا روشی برای حمل مسافر یا کالا از مکانی به مکان دیگر
فرآیند یا کسب و کار بردن کالا از مکانی به مکان دیگر
مجازات فرستادن مجرم به کشوری دور به ویژه استرالیا در گذشته
فرآیند یا تجارت جابجایی کالا از مکانی به مکان دیگر از طریق راه آهن، هوایی، کشتی و غیره
سیستمی برای حمل مسافر یا کالا از مکانی به مکان دیگر
جابجایی افراد یا کالاها از مکانی به مکان دیگر
وسیله نقلیه یا سیستمی از وسایل نقلیه، مانند اتوبوس، قطار و غیره برای رفتن از مکانی به مکان دیگر
سیستمی از وسایل نقلیه، برای مثال اتوبوس، قطار و هواپیما، برای رفتن از یک مکان به مکان دیگر
فعالیت جابجایی کالا یا گاز، نفت و غیره از مکانی به مکان دیگر
White also will continue to receive a transportation allowance from the transit agency totaling $ 7,200.
وایت همچنین به دریافت کمک هزینه حمل و نقل از آژانس حمل و نقل ادامه خواهد داد که مجموعاً 7200 دلار است.
The main priorities are: A comprehensive transportation study with a view to reducing the level of dependence on private cars.
اولویت های اصلی عبارتند از: مطالعه جامع حمل و نقل با هدف کاهش سطح وابستگی به خودروهای شخصی.
بهترین طرح ها را می توان برای حمل و نقل آسان تا کرد.
بخش غیر معیشتی اقتصاد به گاو برای حمل و نقل و غذا نیاز داشت.
واضح است که در کل فرآیند حمل و نقل چیزی بسیار ناراحت کننده وجود دارد.
Expensive energy makes the production transportation and refrigeration of food more expensive.
انرژی گران قیمت تولید، حمل و نقل و نگهداری مواد غذایی را گرانتر می کند.
In recent years, Wilson and the Legislature also have diverted some transportation funds to the deficit-ridden state general fund.
در سالهای اخیر، ویلسون و قوه مقننه نیز برخی از وجوه حملونقل را به صندوق عمومی ایالتی با کسری بودجه اختصاص دادهاند.
Today transportation is much faster, shipping methods are almost an art and collecting techniques have been greatly refined.
امروزه حمل و نقل بسیار سریعتر است، روشهای حمل و نقل تقریباً یک هنر هستند و تکنیکهای جمعآوری تا حد زیادی اصلاح شدهاند.
public transportation (= the system of buses, trains, etc. provided for people to travel from one place to another)
حملونقل عمومی (= سیستم اتوبوسها، قطارها و غیره که برای رفتوآمد مردم از مکانی به مکان دیگر ارائه میشود)
air/rail/bus transportation
حمل و نقل هوایی / ریلی / اتوبوسی
صنعت حمل و نقل
این شهر حمل و نقل رایگان را از مرکز شهر به استادیوم ارائه می دهد.
a mode/means of transportation
یک روش / وسیله حمل و نقل
the transportation of heavy loads
حمل و نقل بارهای سنگین
transportation costs
هزینه ی حمل و نقل
این محله دسترسی آسان به حمل و نقل عمومی را فراهم می کند.
The storm disrupted transportation and wrecked homes.
طوفان حمل و نقل را مختل کرد و خانه ها را ویران کرد.
این اعتصاب سیستم حمل و نقل را متوقف کرد.
آیا به حمل و نقل دسترسی دارید؟
داوطلبان باید وسایل حمل و نقل خود را تهیه کنند.
ما وسایل حمل و نقل به مدرسه را ارائه می دهیم.
حمل و نقل ایمن سوخت هسته ای استفاده شده
در گذشته، محکومان بریتانیایی می توانستند به حمل و نقل (به استرالیا) محکوم شوند.
دوچرخه وسیله ای ارزان و کارآمد برای حمل و نقل است.
New legislation does little to solve the state's transportation problems and puts other crucial services at risk.
قانون جدید کمک چندانی به حل مشکلات حمل و نقل ایالت نمی کند و سایر خدمات حیاتی را در معرض خطر قرار می دهد.
این طرح 850 میلیون دلار برای حمل و نقل در سال 09-2008 و 900 میلیون دلار در سال 10-2009 ارائه کرد.
Thanks to diverse forms of transportation and communication the global economy is now open to trade and investment in a way that was not possible before.
به لطف اشکال متنوع حمل و نقل و ارتباطات، اقتصاد جهانی اکنون به روی تجارت و سرمایه گذاری باز است، به گونه ای که قبلاً امکان پذیر نبود.
وسایل نقلیه پیل سوختی هیدروژنی قول می دهند که تمیزترین روش حمل و نقل باشند.
transportation services/systems/networks
خدمات حمل و نقل / سیستم ها / شبکه ها
a transportation plan/program/project
یک طرح/برنامه/پروژه حمل و نقل
transportation companies/industries
شرکت های حمل و نقل / صنایع
transportation departments/directors/officials
ادارات حمل و نقل / مدیران / مقامات
transportation costs/funding
هزینه های حمل و نقل / بودجه
state/regional/local transportation
حمل و نقل ایالتی/منطقه ای/محلی
free/cheap transportation
حمل و نقل رایگان/ارزان
افشای حمل و نقل زباله های خطرناک پس از افشای اسناد ظاهر شد.
transport
حمل و نقل
conveyance
انتقال
وسیله نقلیه
ارسال
transmission
تحویل
transference
کالسکه
dispatch
حمل کردن
در حال ارسال
shipment
انتقال دهنده
carriage
جنبش
freightage
گذر
transporting
عرضه
carrying
انتقالی
sending
توزیع
transmittal
پستی
محموله
رله کردن
channellingUK
haulage
ارتباط
portage
انتقال دادن
transferal
پادرمیانی
mailing
consignment
transferral
relaying
channellingUK
imparting
freighting
mediation
نگه دارید
possession
مالکیت
stagnation
رکود