little
little - مقدار کمی
adjective - صفت
UK :
US :
در اندازه کوچک
used between an adjective and a noun to emphasize that you like or dislike something or someone although they are not important impressive etc
بین یک صفت و یک اسم برای تأکید بر اینکه چیزی یا کسی را دوست دارید یا دوست ندارید، استفاده می شود، اگرچه آنها مهم نیستند، تأثیرگذار و غیره
کوتاه در زمان یا مسافت
بچه های کوچک جوان هستند
به گونه ای انجام می شود که چندان به چشم نمی آید
مهم نیست
مهم نیست - زمانی استفاده می شود که واقعا فکر می کنید چیزی مهم است
فقط مقدار کمی یا تقریباً هیچ چیزی
نه زیاد یا فقط کمی
کوچک در اندازه یا مقدار
مقدار کمی غذا یا نوشیدنی
هدیه ای که ارزش زیادی ندارد
جوان
برای تأکید بر نظری که در مورد چیزی یا کسی داده می شود استفاده می شود
خیلی مهم یا جدی نیست
زیاد یا کافی نیست
مقدار کمی از چیزی
مقدار کمی
مقداری که زیاد نیست یا کافی نیست
اندکی
به آرامی یا تدریجی
زیاد نیست
نه خیلی بیشتر یا بهتر
کوچک در اندازه یا مقدار، یا مختصر در زمان
با کلمات تایید کننده برای تاکید می توان کمی استفاده کرد
مهم نیست یا جدی نیست
کمی یعنی کمی
کمی به معنای مقدار کمی از چیزی است
وقتی کوچک بودم عاشق بازی با بلوک بودم.
یک پرنده کوچک بیچاره
پسر کوچک او جانی بود، هفت ساله، چشمان تیره و شیرین.
یک خانه کوچک
گروه کوچکی از گردشگران
یک پیرزن کوچولو
از چند شهر کوچک زیبا گذشتیم.
یک اتاق کوچک کوچک بود.
«کدام را میخواهی؟» «کوچولو را میبرم.»
او کمی خنده کرد.
ما باید با کمی شانس مدیریت کنیم.
در اینجا یک چیز کوچک (= یک هدیه کوچک) برای تولد شما وجود دارد.
یک پسر/دختر کوچک
او فقط یک بچه کوچک است.
برادر/خواهر کوچک من (= برادر/خواهر کوچکتر)
کوچولوها قبلاً در رختخواب بودند.
بچه حیوانات بامزه
من وقتی کوچک بودم در آمریکا زندگی می کردم.
He's still very little and doesn't understand yet.
او هنوز خیلی کوچک است و هنوز نمی فهمد.
کمی بعد تلفن زنگ خورد.
کمی راه برویم؟
بیچاره کوچولو! مادرش را از دست داده است
چه مرد کوچولوی بدی!
او یک کارگر کوچک خوب است.
او کاملاً یک جنتلمن کوچک شده بود.
من نمی توانم تمام جزئیات کوچک را به خاطر بسپارم.
گاهی اوقات این چیزهای کوچک هستند که مهم هستند.
خیلی زود به مشکلات کوچک عادت می کنید.
جای تعجب نیست (که) او خیلی ناراحت بود.
جای تعجب نیست که خسته هستید - ساعت ها پیاده روی کرده اید.
جای تعجب نیست که شما هنوز مجرد هستید - هرگز بیرون نمی روید!
قبل از جنگ یک روستای کوچک دوست داشتنی بود.
اتاق پر از حیوانات کوچولوی بامزه بود.
کمی از او می ترسیدم.
کم اهمیت
compact
فشرده - جمع و جور
mini
مینی
کوچک
miniature
مینیاتوری
minuscule
دقیقه
ریزه
petite
در مقیاس کوچک
small-scale
انگلستان کوچک شده
miniaturisedUK
ایالات متحده کوچک شده
miniaturizedUS
جیب
قابل حمل
portable
اسباب بازی
کم اندازه
undersized
عزیزم
آدم کوتوله
dwarf
اندازه سرگرم کننده
fun-size
میکروسکوپی
micro
خردسال
microscopic
اندازه کوچک
microscopical
پینتیز شده
midget
به اندازه یک پینت
minuscular
اندازه جیبی
pintsize
کم مصرف
pintsized
بیژو
pint-sized
کمی
pocket-size
pocket-sized
skimpy
bijou
bitsy
بزرگ
gigantic
غول پیکر
عظیم
قابل توجه
غول آسا
immense
سخاوتمندانه
غول
sizable
هومنگوز
colossal
قابل اندازه
کافی
generous
عالی
انبوه
جامبو
humungous
باشکوه
sizeable
حجیم
حماسه
ample
سایز مناسبی است
اندازه خوب
humongous
لویاتان
jumbo
ماموت
magnificent
bulky
epic
gargantuan
ginormous
good-size
good-sized
leviathan
mammoth
mega