slowly
slowly - به آرامی
adverb - قید
UK :
US :
با سرعت کم
به آرامی در یک دوره زمانی اتفاق می افتد
به آرامی، در یک سری مقادیر یا مراحل کوچک
بسیار آهسته، به خصوص زمانی که آزاردهنده است
extremely slowly especially when this is annoying
با دقت به منظور جلوگیری از مشکلات
ماشین آلات بیمارستان وارد عمل شدند، اما به آرامی.
آن به آرامی دور شد.
ابرهای سفید بزرگ به آرامی در آسمان آبی عمیق حرکت کردند.
Ann drove away slowly.
به آرامی از خواب بیدار شدم و از ته دریای تاریک شنا کردم.
بالاخره چرخید و آهسته و با اکراه شروع کرد به سمت خانه برگشت.
چرخش به اطراف، مانند انجام یک حرکت 360 درجه و دیدن اطراف که به آرامی به دور شما می چرخد.
Finally she turned round and slowly and very reluctantly, began to make her way back towards the house.
این بیماری در ابتدا به آرامی و تقریباً بدون توجه گسترش یافت.
لین کم کم متوجه شد که کار آنطور که به نظر می رسید آسان نیست.
رابطه آنها به آرامی توسعه یافته است، اما آنها اکنون یکدیگر را دوستان صمیمی می دانند.
به تدریج از درخت صنوبر پایین آمدم و به آرامی به سمت پرندگان تغذیه کننده خزیدم.
آیا می توانید آهسته تر صحبت کنید؟ نمیتونم بفهمم چی میگی
وضعیت او کم کم رو به بهبود است.
اوضاع کم کم رو به بهبود است.
به آرامی از روی صندلی بلند شد و به سمت من آمد.
به آرامی قیمت ها شروع به کاهش کردند.
با یک گودال شروع کنید و به آرامی به سمت یک استخر کوچک و جریان کم عمق پیش بروید.
به آرامی حرکت کردن / راه رفتن / چرخیدن
لطفا آهسته تر صحبت کنید؟
قایق به آرامی حرکت کرد.
در تصمیم گیری عجله نکنید آن را به آرامی بگیرید.
‘I don't really know,’ Anna said slowly.
آنا آهسته گفت: «من واقعاً نمی دانم.
کم کم اوضاع شروع به بهبود کرد.
فیلم به آرامی شروع می شود و هر یک از شخصیت ها را معرفی می کند و روابط آنها را برقرار می کند.
او دریافت که زندگی در روستاها به کندی پیش می رود.
ما به آرامی اما مطمئناً به آنجا خواهیم رسید.
آهسته. تدریجی. جاده اصلی در پیش است
یک داروی کند اثر
آیا می توانید آهسته تر/آهسته تر صحبت کنید؟
میشه لطفا آهسته تر صحبت کنید؟
به آرامی اما مطمئناً از دامنه تپه گل آلود پایین آمدیم.
steadily
به طور پیوسته
unhurriedly
بدون عجله
leisurely
با فراغت
ploddingly
به طرز فجیعی
adagio
adagio
به تدریج
به شدت
largo
بزرگو
lento
لنتو
adagietto
adagietto
calmly
با آرامش
casually
به طور اتفاقی
deliberately
به عمد
به آرامی
haltingly
با توقف
inchmeal
اینچ آرد
laggardly
با تاخیر
languidly
بی حال
larghetto
بزرگتو
lazily
تنبلی
nonchalantly
بی تعارف
pokily
به طرز عجیبی
آهسته. تدریجی
sluggishly
کند
tardily
بر حسب درجه
without hurrying
با سرعتی آرام
by degrees
با سرعت کم
در اوقات فراغت خود
وقت گرفتن
به سرعت
سریع
به طور سریع
hurriedly
با عجله
speedily
ناوگان
از نظر شهاب سنگی
swift
عجولانه
swiftly
پروتو
hastily
شکافته
snappily
هر چه سریعتر.
fleetly
پا داغ
meteorically
پس از عجله
posthaste
به همان سرعتی که پاهای فرد می توانند یکی را حمل کنند
pronto
با سرعتی سریع
apace
در یک تاخت
briskly
با سرعت سرسام آور
expeditiously
با سرعت
lickety-split
در دوبل
a.s.a.p.
مسطح
hotfoot
شیب کامل
post-haste
جهنم برای چرم
flat-out
full tilt
in haste