could

base info - اطلاعات اولیه

could - میتوانست

modal verb - فعل معین شرطی

/kəd/

UK :

/kəd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [could] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She said that she couldn't come.


    او گفت که نمی تواند بیاید.

  • I couldn't hear what they were saying.


    نمی توانستم بشنوم چه می گویند.

  • Sorry I couldn't get any more.


    ببخشید دیگه نتونستم بگیرم

  • Could I use your phone please?


    آیا می توانم از تلفن شما استفاده کنم، لطفا؟

  • Could we stop by next week?


    آیا می توانیم تا هفته آینده توقف کنیم؟

  • Could you babysit for us on Friday?


    آیا می توانید در روز جمعه برای ما از کودک نگهداری کنید؟

  • I could do it now if you like.


    من می توانم این کار را انجام دهم، اگر دوست دارید.

  • Don't worry—they could have just forgotten to call.


    نگران نباشید، آنها ممکن است فراموش کرده باشند که تماس بگیرند.

  • You couldn't have left it on the bus could you?


    شما نمی توانستید آن را در اتوبوس رها کنید، می توانید؟

  • ‘Have some more cake.’ ‘Oh, I couldn't, thank you (= I'm too full).’


    «کیک بیشتری بخور».

  • We could write a letter to the director.


    می‌توانستیم به کارگردان نامه بنویسیم.


  • شما همیشه می توانید شماره خانه او را امتحان کنید.

  • They could have let me know they were going to be late!


    آنها می توانستند به من اطلاع دهند که قرار است دیر بیایند!

  • I'm so fed up I could scream!


    آنقدر خسته ام که می توانم فریاد بزنم!

  • I could do with a drink!


    من می توانستم با یک نوشیدنی!

  • Her hair could have done with a wash.


    موهایش می توانست با شستشو درست شود.

  • Can you play the piano?


    میتونی پیانو بنوازی؟

  • I can hear someone calling.


    صدای کسی را می شنوم

  • The podcast can be downloaded here.


    پادکست را می توانید از اینجا دانلود کنید.

  • Can you/​are you able to come on Saturday?


    می توانید/آیا می توانید شنبه بیایید؟

  • You’ll be able to get a taxi outside the station.


    می توانید خارج از ایستگاه تاکسی بگیرید.

  • I haven’t been able to get much work done today.


    امروز نتوانستم کار زیادی انجام دهم.

  • She’d love to be able to play the piano.


    او دوست دارد که بتواند پیانو بنوازد.

  • Our daughter could walk when she was nine months old.


    دختر ما در نه ماهگی می توانست راه برود.

  • I was able to/​managed to find some useful books in the library.


    من توانستم / موفق شدم چند کتاب مفید را در کتابخانه پیدا کنم.

  • We weren’t able to/​didn’t manage to/​couldn’t get there in time.


    ما نتوانستیم / نتوانستیم / نتوانستیم به موقع به آنجا برسیم.

  • I could see there was something wrong.


    می توانستم ببینم مشکلی وجود دارد.

  • I could have won the game but decided to let her win.


    من می توانستم بازی را ببرم اما تصمیم گرفتم به او اجازه دهم برنده شود.

  • He can speak three languages.


    او می تواند به سه زبان صحبت کند.

  • She will try and visit tomorrow.


    او سعی خواهد کرد و فردا دیدار خواهد کرد.

  • You must find a job.


    باید کار پیدا کنی

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • اراده

لغت پیشنهادی

backhaul

لغت پیشنهادی

limitation

لغت پیشنهادی

records