hair
hair - مو
noun - اسم
UK :
US :
پرمویی
بی مو
مودار
انبوه چیزهایی مانند نخ های ریز که روی سر شما رشد می کند
one of the long fine things like thread that grows on people’s heads and on other parts of their bodies, or similar things that grow on animals
یکی از چیزهای ظریف بلند مانند نخی که روی سر و سایر قسمت های بدن افراد می روید یا چیزهای مشابهی که روی حیوانات می روید.
a musical (=a play that uses singing and dancing to tell a story) from the 1960s about hippies. When it was first performed it was considered to be very shocking by most people because it includes scenes in which the actors do not wear any clothes.
یک موزیکال (= نمایشنامه ای که از آواز و رقص برای روایت داستان استفاده می کند) از دهه 1960 درباره هیپی ها. هنگامی که برای اولین بار اجرا شد، اغلب مردم آن را بسیار تکان دهنده می دانستند، زیرا شامل صحنه هایی است که بازیگران هیچ لباسی نمی پوشند.
the mass of thin thread-like structures on the head of a person or any of these structures that grow out of the skin of a person or animal
توده ساختارهای نخ مانند نازک روی سر یک فرد یا هر یک از این ساختارها که از پوست یک شخص یا حیوان رشد می کند.
the mass of thin structures on the head of a person or any of these structures that grow out of the skin of a person or animal
توده ساختارهای نازک روی سر یک فرد یا هر یک از این ساختارها که از پوست یک شخص یا حیوان رشد می کند.
اوه! یک مو در ساندویچ من است.
دستش را با تأیید لای موهای مواج قهوهای رنگش کشید.
He was in a cheerful mood in spite of his severe look his scraped-back hair conservative clothes and businesslike glasses.
او با وجود ظاهر شدید، موهای خراشیده، لباس های محافظه کارانه و عینک های تجاری، روحیه ای شاد داشت.
The Trinity House records of the time describe him as 5 feet 8 inches tall with black hair and dark complexion.
اسناد خانه ترینیتی آن زمان او را با قد 5 فوت و 8 اینچ، با موهای مشکی و چهره ای تیره توصیف می کند.
پسر کوچکی با موهای بلوند و چشمان آبی
کاناپه با موهای گربه پوشیده شده است.
غرور، همه در موهایش.
His hair was dishevelled, his beard had grown around his neck as if he had spent the past four months away from civilisation.
موهایش ژولیده بود، ریشش دور گردنش بلند شده بود، انگار چهار ماه گذشته را دور از تمدن گذرانده باشد.
لقمه ای روی بازویش خراشید و موهای کوچکش پریده بود.
برندی موهای بلند خوبی دارد.
pubic hair
موهای ناحیه تناسلی
اجازه دهید ببیند که دست از میان موها عبور می کند، انگار که رطوبت را از بین می برد.
او موهای تیره بلندی دارد.
brown/black/blonde/red/grey/white hair
موهای قهوه ای / سیاه / بلوند / قرمز / خاکستری / سفید
straight/curly/wavy hair
موهای صاف / مجعد / موج دار
برای شانه کردن/برس زدن موهایتان
برای شستن/رنگ کردن موهایتان
او اغلب موهایش را گشاد می کند.
من یه دقیقه دیگه میام پایین می کنم (= برس کشیدن و مرتب کردن و غیره) موهام.
امروز بعدازظهر موهایم را کوتاه می کنم.
او موهایش را از دست می دهد (= طاس شدن).
hair colour/loss
رنگ / ریزش مو
یک سالن مو
body/facial/pubic hair
موهای بدن / صورت / ناحیه تناسلی
یک مو در سوپ من است.
فرش با موهای گربه پوشیده شده بود.
موی سرگردان را پشت گوشش هل داد.
dark-haired
مو تیره
long-haired
مو بلند
وقت آن است که موهایتان را رها کنید و کمی لذت ببرید!
داستانی دلخراش که موهای شما را سیخ می کند
من یک ماه است که نه موی او را ندیده ام.
اعترافات او را بدون اینکه یک مو برگرداند گوش داد.
او بسیار آرام است - هر کس دیگری موهایش را کنده است.
از ناراحتی می خواستم موهایم را پاره کنم.
هر دو دستش را لای موهای نازکش کشید.
موهای بلوندش روی چشمانش ریخته بود.
موهای قهوه ای زیبا داشت.
موهای مشکی تا شانه داشت.
شامپوی جدید برای موهای کدر یا خشک
موهایش به طور طبیعی فر می شود.
موهایش ژولیده بود و انگار تازه از خواب بیدار شده بود.
موهایش نزدیک سرش تراشیده شده بود.
locks
قفل ها
tresses
گیسوان
mane
یال
curls
فر
mop
پاک کن
barnet
بارنت
hairpiece
مدل مو
postiche
پستی
rug
قالیچه
شوکه شدن
تعویض
toupee
توپیه
wig
كلاه گيس
cowlick
گاوچران
fringe
حاشیه
قفل کردن
strand
رشته
tress
تنش
tuft
تافت
beard
ریش
cilium
گل مژه
eyebrow
ابرو
eyelash
مژه
fuzz
فاز
moustacheUK
سبیلUK
mustacheUS
سبیل US
sideburn
سوزش پهلو
vibrissa
ویبریسا
villus
پرز
whiskers
سبیل ها
تمیز کردن مو