four
four - چهار
number - عدد
UK :
US :
عدد 4
ضربه ای در کریکت که چهار ران به ثمر می رساند زیرا از لبه محوطه بازی عبور می کند
یک تیم چهار نفره که در یک قایق مسابقه ای پارو می زنند، یا قایق هایی که در آن پارو می زنند
یک تیم چهار نفره در قایقرانی یا قایقی که از آن استفاده می کنند
در کریکت، زمانی که بازیکن توپ را به لبه زمین می زند، چهار ران (= امتیاز) به دست می آید.
4
4
چهار همچنین می تواند به معنای ساعت چهار باشد.
N/A
فقط چهار کوکی باقی مانده است.
چهار نفر از کارشناسان ارشد مالی سوئد
ده نفر دعوت شده بودند اما فقط چهار نفر حاضر شدند.
می توانید چهار دلار به من قرض بدهید؟
قرارداد چهار ماهه
به صفحه چهار نگاه کنید.
پنج و چهار می شود نه.
Three fours are twelve.
سه چهار تا دوازده.
من نمی توانم نوشته های شما را بخوانم - آیا این قرار است چهار نفر باشد؟
پیازها به صورت سه یا چهار (= گروه های سه یا چهارتایی) کاشته می شوند.
زمانی که من چهار (= چهار ساله) بودم به آمریکا نقل مکان کردیم.
آیا ما در ساعت چهار (= ساعت چهار) ملاقات کنیم؟
برای تشکیل یک چهار در تنیس
یک مربی و چهار (= چهار اسب)
چهار دست و پا در حال خزیدن بودیم.
Don't let this go further than these four walls (= Don't tell anyone else who is not in the room now).
اجازه نده که این از این چهار دیواری فراتر رود (= به دیگری که الان در اتاق نیست نگو).
اکثر حیوانات چهار پا دارند.
دختر کوچک آنها نزدیک به چهار سال دارد.
داور چهار علامت داد.
آنها 44 دوش در چهار اور پایانی اضافه کردند که کلارک چهار و سه شش شش زد.
یک مربع چهار ضلع دارد.
a four-part television series
یک مجموعه تلویزیونی چهار قسمتی
quad
چهار
quadrigeminal
چهار قلو
quadripartite
چهارجانبه
quadrivial
چهارگانه
quadruple
چهار برابر شدن
quadruplicate
چهارتایی
quaternary
quaternate