page
page - صفحه
noun - اسم
UK :
US :
یک طرف یک تکه کاغذ در یک کتاب، روزنامه، سند و غیره یا خود ورق کاغذ
تمام نوشته ها و غیره که می توانید در یک زمان روی صفحه کامپیوتر ببینید
دانشجو یا جوانی که به عنوان کمک کننده یکی از اعضای کنگره ایالات متحده کار می کند
پسری که در قرون وسطی به عنوان بخشی از آموزش به یک شوالیه خدمت می کرد
a pageboy(2)
یک صفحه پسر (2)
پسری که در گذشته به یک شخص عالی خدمت می کرد
صدا زدن نام کسی در یک مکان عمومی، به ویژه با استفاده از بلندگو، برای پیدا کردن او
برای ارسال پیام به پیجر کسی که از او بخواهد به جایی برود یا با کسی تماس بگیرد
صفحات مجلات، روزنامه ها و غیره که برای تبلیغ کالاها و خدمات استفاده می شوند
صفحات مجلات، روزنامه ها و غیره که به تجارت، ورزش و غیره می پردازند
صفحه اول جلوی یک روزنامه، جایی که مهمترین خبر در آن قرار دارد
a piece of writing or pictures on a computer screen that will fill one side of a piece of paper when printed
یک تکه نوشته یا عکس روی صفحه کامپیوتر که هنگام چاپ یک طرف کاغذ پر می شود
بخشی از یک وب سایت که در هر زمان می توانید آن را روی صفحه کامپیوتر ببینید
پیامی که در پیجر دریافت می کنید
برای تماس با کسی، با استفاده از پیجر
a side of one of the pieces of paper in a book newspaper or magazine usually with a number printed on it
یک طرف یکی از تکه های کاغذ در یک کتاب، روزنامه یا مجله که معمولاً شماره ای روی آن چاپ شده است.
یکی از برگه های یک کتاب، روزنامه یا مجله
بخشی از یک وب سایت
در گذشته، پسری که به عنوان خدمتکار برای یک شوالیه کار می کرد و در حال یادگیری شوالیه شدن بود
در گذشته مرد یا پسری بود که خدمتکار شخص مهمی بود
a young boy who is one of the people to go with the bride (= the woman who is getting married) into the place where the wedding is taking place
پسر جوانی که یکی از افرادی است که با عروس (= زن در حال ازدواج) به محل برگزاری عروسی می رود.
a young person whose job is to deliver messages, answer people's questions, do things for other staff etc. in a company or organization
جوانی که وظیفه اش ارسال پیام، پاسخ به سؤالات مردم، انجام کارها برای سایر کارکنان و غیره در یک شرکت یا سازمان است.
to call a person using a loudspeaker (= an electric device for making sounds louder) in a public place
با استفاده از بلندگو (= وسیله الکتریکی برای بلندتر کردن صداها) در مکان عمومی با شخصی تماس بگیرید
ارسال پیام به پیجر کسی (= دستگاه الکترونیکی کوچکی که سیگنالها را دریافت میکند)
یک طرف یک ورق کاغذ در یک کتاب، روزنامه، مجله و غیره.
گروهی از متن و تصاویر که با هم روی صفحه کامپیوتر نشان داده می شوند
to communicate with someone by having that person’s name announced publicly or by sending a signal to an electronic device the person is carrying
برقراری ارتباط با شخصی از طریق اعلام نام آن شخص به صورت عمومی یا با ارسال سیگنال به دستگاه الکترونیکی که شخص حمل می کند.
متن یک سند الکترونیکی که می توانید روی صفحه کامپیوتر ببینید
پیام دریافت شده در پیجر (= قطعه کوچکی از تجهیزات الکترونیکی که حرکت می کند یا صدا ایجاد می کند تا به شما بگوید با کسی تماس بگیرید)
a message received on a pager (= a small piece of electronic equipment that moves or makes a noise to tell you to phone someone)
داشتن ایده های مشابه دیگران
به صفحه 64 مراجعه کنید.
شخصی صفحه ای از این کتاب را پاره کرده است.
او به آرامی صفحات آلبوم را ورق زد.
یک صفحه خالی
صفحه عنوان/فهرست
صفحات ورزشی/اخبار روزنامه
صفحه نامه/نظر
برخی از روزنامه ها چندین صفحه را به این رسوایی اختصاص دادند.
این عکس در صفحه اول هر روزنامه بود.
در مقابل/روبه روی/صفحه بعدی
آدرس بالای صفحه (= در صفحه بعدی) است.
برای بازدید/مشاهده یک صفحه
برای بارگیری/به روز رسانی یک صفحه
برای بازخوانی صفحه کلید F5 را فشار دهید.
صفحه واقعا کند بارگذاری شد.
یک صفحه توییتر/یک صفحه اینستاگرام
این پیام در صفحه رسمی فیس بوک این شرکت منتشر شده است.
این عکس دیگر در صفحه نمایه شما ظاهر نمی شود.
صفحه ای باشکوه از تاریخ عرب
آیا کارفرمایان و کارمندان در مورد مزایای بازنشستگی در یک سطح هستند؟
این تلاشی بود که همه ما را در یک صفحه قرار دهد.
قدرت کلمه چاپ شده
وقت آن است که ورق بزنید و شروعی تازه داشته باشید.
او مدتها پیش ورق را در آن فصل از زندگی خود ورق زد.
من تقریباً 100 صفحه از کتابم را در هواپیما خواندم.
چند صفحه را رد کرد و به خواندن ادامه داد.
او پنجاه صفحه را در پنج ساعت نوشت.
چشمانش به صفحه خیره شد.
برای هر فصل جدید یک صفحه جدید شروع کنید.
آنها سه یا چهار تصویر را روی هر صفحه گذاشتند.
به نظر می رسد که او افکار خود را مستقیماً در صفحه قرار می دهد.