personal
personal - شخصی
adjective - صفت
UK :
US :
شخصیت پردازی
پرسنل
غیر شخصی
با شخصیت
شخصی کردن
شخصیت کردن
شخصا
---
---
---
تعلق یا ارتباط با یک شخص خاص، نه به افراد دیگر یا به طور کلی
مربوط به بخش های خصوصی زندگی شما
شامل انتقاد بی ادبانه یا ناراحت کننده از کسی است
if you give something your personal care or attention you deal with it yourself instead of asking someone else to do it
اگر به چیزی توجه یا مراقبت شخصی خود را بدهید، به جای اینکه از شخص دیگری بخواهید آن را انجام دهد، خودتان با آن برخورد می کنید
مربوط به بدن یا ظاهر شماست
ارتباط یا تعلق به یک فرد یا شخص خاص به جای یک گروه یا سازمان
A personal action is one that is done by someone directly rather than getting another person to do it
یک اقدام شخصی، اقدامی است که مستقیماً توسط شخصی انجام می شود نه اینکه شخص دیگری را وادار به انجام آن کند
خصوصی یا مربوط به زندگی خصوصی کسی
relating to your body or appearance
مربوط به بدن یا ظاهر شما
an intentionally offensive remark about someone's character or appearance
اظهارات توهین آمیز عمدی در مورد شخصیت یا ظاهر کسی
شروع به بی ادبی با کسی در مورد شخصیت یا ظاهرش
بخشی از روزنامه یا مجله که حاوی آگهی های کوتاه و پیام های خصوصی است
مربوط یا تعلق داشتن به شخص مجرد یا خاص
Personal همچنین برای اشاره به بدن شما استفاده می شود
یک عمل شخصی، اقدامی است که مستقیماً توسط شخصی انجام می شود نه توسط شخص دیگری
شخصی همچنین به معنای خصوصی یا مربوط به زندگی خصوصی شخصی است
Personal also refers to an intentionally offensive or critical remark about someone’s character or appearance
شخصی همچنین به اظهارات عمدی توهین آمیز یا انتقادی در مورد شخصیت یا ظاهر شخصی اشاره دارد
تعلق به یک فرد یا شخص خاص به جای یک گروه یا سازمان
به جای یک گروه یا سازمان، برای یک فرد یا شخص خاص در نظر گرفته شده است
به جای یک گروه یا یک سازمان، به عنوان یک فرد واحد یا خاص عمل می کند
به جای شغلش، با زندگی خصوصی یک نفر مرتبط است
من هیچ چیز شخصی به او نمی گویم.
من این را به شما نمی گویم - این شخصی است!
شما می توانید با استفاده از کد دسترسی شخصی خود، سیستم هشدار را مسلح و خلع سلاح کنید.
Develop a mission statement of two sentences or less that clearly defines your definition of personal and business success.
بیانیه ماموریتی از دو جمله یا کمتر تهیه کنید که به وضوح تعریف شما از موفقیت شخصی و تجاری را مشخص کند.
مخالفان برای متوقف کردن این قانون به حملات شخصی علیه گینگریچ متوسل شده اند.
a manufacturer of personal care products
تولید کننده محصولات مراقبت شخصی
The stressors could include the same sorts of triggers suspected in the immune disease theory ranging from viruses to personal catastrophes.
عوامل استرس زا می توانند شامل همان نوع محرک هایی باشند که در نظریه بیماری های ایمنی مشکوک هستند، از ویروس ها گرفته تا فجایع شخصی.
I liked talking to people and solving problems, but as you get promoted within a firm you lose that personal contact.
من دوست داشتم با مردم صحبت کنم و مشکلات را حل کنم، اما وقتی در یک شرکت ترفیع می گیرید، این ارتباط شخصی را از دست می دهید.
فقط در محافل حرفه ای و تجاری نیست که تماس های شخصی به افراد کمک می کند تا شغل پیدا کنند.
این رمان بر اساس تجربه شخصی خود نویسنده است.
این رمان بر اساس تجربه شخصی نوشته شده است.
گزارش شخصی از تجربیات او
personal effects/belongings/possessions
وسایل شخصی / متعلقات / دارایی
I take personal responsibility for the incident.
من شخصاً مسئولیت این حادثه را می پذیرم.
البته این فقط یک نظر شخصی است.
ترجیح / دیدگاه شخصی
هنر او عمیقاً شخصی است.
intensely/highly personal
به شدت/بسیار شخصی
من به فضای شخصی خودم نیاز دارم.
این نرم افزار فقط برای استفاده شخصی است (= هیچ کس دیگری نمی تواند از آن استفاده کند).
داشتن روابط شخصی خوب برای من مهمترین چیز است.
او دوست شخصی من است.
سعی می کنم اجازه ندهم کار در زندگی شخصی ام دخالت کند.
اطلاعات/داده/جزئیات شخصی (= اطلاعاتی درباره شما که همه نمی توانند بدانند)
علامت شخصی بود.
من می خواهم در مورد یک موضوع شخصی با شما صحبت کنم.
لطفا تماس های تلفنی شخصی را به حداقل برسانید.
ترجیح می دهم در مورد آن صحبت نکنم، شخصی است.
او به دلایل شخصی به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد.
رئیس جمهور در این مراسم حضوری شخصی داشت.
من به موضوع توجه شخصی خود را خواهم داد.
او علاقه شخصی به کار خیریه دارد.
مدیر ارتباط شخصی کمی با دانش آموزان دارد.
ما خدمات شخصی را به همه مشتریان خود ارائه می دهیم.
یک طرح بازنشستگی شخصی (= مستمری سازماندهی شده توسط یک شرکت خصوصی برای یک شخص خاص)
آیا به عنوان یک لطف شخصی این کار را برای من انجام می دهید؟
سعی کنید از اظهار نظر شخصی خودداری کنید.
احساس کردم انتقاد از مرز عبور کرد و تبدیل به یک حمله شخصی شد.
سپس او شخصی شد و خانواده من را وارد آن کرد.
این چیزی شخصی نیست (= من نمی خواهم توهین کنم) اما باید شما را در این مورد اصلاح کنم.
personal cleanliness/hygiene
نظافت/بهداشت شخصی
شخصی
خاص
peculiar
عجیب و غریب
منحصر بفرد
exclusive
انحصاری
personalisedUK
شخصی سازی شده انگلستان
personalizedUS
شخصی سازی شده ایالات متحده
خصوصی
مشخصه
distinctive
متمایز
idiosyncratic
ویژه
individualisedUK
individualisedUK
individualizedUS
فردی ایالات متحده
privy
محرمانه
اصطلاحی
فردگرا
distinguished
اصلی
idiomatic
خود
individualistic
خاص انگلستان
خاص ایالات متحده
ثبت اختراع
particularisedUK
انتخاب کنید
particularizedUS
جداگانه، مجزا
patented
امضا
مفرد
ذهنی
signature
ادعا کرد
singular
subjective
especial
claimed
عمومی
به طور کلی
غالب
prevailing
جهانی
مشترک
مسیر اصلی
generic
رایج است
mainstream
گسترده
prevalent
اکثریت
محبوب
به اشتراک گذاشته شده است
وسیع
shared
بطور گسترده
معمولی
جمعی
غیر اختصاصی
پتو
nonspecific
نامحدود
جرم
متقابل
unrestricted
هدف، واقعگرایانه
مفصل
در سراسر جهان
اشتراکی
غیر شخصی
worldwide
نامشخص
تعریف نشده
communal
impersonal
unspecific
undefined