personal

base info - اطلاعات اولیه

personal - شخصی

adjective - صفت

/ˈpɜːrsənl/

UK :

/ˈpɜːsənl/

US :

family - خانواده
person
شخص
personality
شخصیت
persona
شخصیت پردازی
personage
پرسنل
personification
غیر شخصی
personnel
شخصی شده
impersonal
با شخصیت
personalized
شخصی کردن
personable
شخصیت کردن
personalize
شخصا
personify
---
impersonally
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [personal] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف

  • شخصی


  • خاص

  • peculiar


    عجیب و غریب


  • منحصر بفرد

  • exclusive


    انحصاری

  • personalisedUK


    شخصی سازی شده انگلستان

  • personalizedUS


    شخصی سازی شده ایالات متحده


  • خصوصی


  • مشخصه

  • distinctive


    متمایز

  • idiosyncratic


    ویژه

  • individualisedUK


    individualisedUK

  • individualizedUS


    فردی ایالات متحده

  • privy


    محرمانه


  • اصطلاحی


  • فردگرا

  • distinguished


    اصلی

  • idiomatic


    خود

  • individualistic


    خاص انگلستان


  • خاص ایالات متحده

  • own


    ثبت اختراع

  • particularisedUK


    انتخاب کنید

  • particularizedUS


    جداگانه، مجزا

  • patented


    امضا


  • مفرد


  • ذهنی

  • signature


    ادعا کرد

  • singular


  • subjective


  • especial


  • claimed


antonyms - متضاد

  • عمومی


  • به طور کلی


  • غالب

  • prevailing


    جهانی


  • مشترک


  • مسیر اصلی

  • generic


    رایج است

  • mainstream


    گسترده

  • prevalent


    اکثریت


  • محبوب


  • به اشتراک گذاشته شده است


  • وسیع

  • shared


    بطور گسترده


  • معمولی


  • جمعی


  • غیر اختصاصی


  • پتو

  • nonspecific


    نامحدود


  • جرم


  • متقابل

  • unrestricted


    هدف، واقعگرایانه


  • مفصل


  • در سراسر جهان


  • اشتراکی


  • غیر شخصی

  • worldwide


    نامشخص


  • تعریف نشده

  • communal


  • impersonal


  • unspecific


  • undefined


لغت پیشنهادی

mathematic

لغت پیشنهادی

tactful

لغت پیشنهادی

overjoyed