universal
universal - جهانی
adjective - صفت
UK :
US :
شامل همه افراد در جهان یا در یک گروه خاص است
درست یا مناسب در هر موقعیتی
یک شرکت بزرگ فیلم آمریکایی مستقر در هالیوود که فیلم های معروف زیادی ساخته است
existing everywhere or involving everyone
در همه جا وجود دارد یا همه را درگیر می کند
حمایت از دولت به هیچ وجه جهانی نیست.
رئیس جمهور برای یک دوره پنج ساله با رای عمومی بزرگسالان انتخاب می شود.
به نظر نمی رسد توافق جهانی در مورد آینده سلطنت بریتانیا وجود داشته باشد.
پیتزا همچنین به عنوان یک واحد اندازه گیری جهانی و بسیار کشسان عمل می کند.
نوشتن آهنگی که جذابیت جهانی داشته باشد آسان نیست.
به نظر می رسد فرهنگ عامه جذابیت جهانی دارد.
اکنون دموکراسی جهانی مایکروویو وجود دارد.
یک زبان جهانی
Of necessity this will be specific to a company in terms of its markets and capabilities and a comprehensive universal list is not practical.
لزوماً این امر مختص یک شرکت از نظر بازارها و قابلیتهای آن خواهد بود و یک فهرست جهانی جامع عملی نیست.
وقتی هر انسانی منحصر به فرد است، چگونه می تواند یک طبیعت انسانی جهانی و خاص وجود داشته باشد؟
Most important for our day is the almost universal support among economists for free trade and opposition to tariffs and import quotas.
از همه مهمتر برای امروز ما، حمایت تقریباً همگانی اقتصاددانان از تجارت آزاد و مخالفت با تعرفه ها و سهمیه واردات است.
یک حقیقت جهانی
چنین مشکلاتی یک ویژگی جهانی دوران سالمندی است.
توافق بر سر این موضوع تقریباً جهانی است.
حق رای همگانی (= حق رای همه مردم یک کشور)
حقایق جهانی در مورد طبیعت انسان
انزجار جهانی از کاری که او انجام داده بود وجود داشت.
افزایش جرم و جنایت یک پدیده جهانی بوده است.
این شیوه ها در بین جزیره نشینان جهانی باقی مانده است.
حزب می خواست یک سیستم مراقبت بهداشتی همگانی را معرفی کند.
مجلس نمایندگان یک ویژگی تقریباً جهانی دموکراسی های مدرن است.
یک حقیقت جهانی
غذا، مانند رابطه جنسی، موضوعی است که تقریباً مورد علاقه جهانی است.
اصلاحات جدید با استقبال عمومی در داخل حزب مواجه نشده است.
کنگره پیشنهاد بیمه درمانی همگانی را رد کرد.
Water is one of the most common and universally known substances, but researchers are still learning more about it.
آب یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین مواد است، اما محققان هنوز در حال یادگیری بیشتر در مورد آن هستند.
زیرساخت بی سیم دسترسی جهانی به اینترنت را برای همه ساکنان فراهم می کند.
universal agreement/appeal/approval
توافق جهانی / استیناف / تایید
همه نامزدها در مورد نیاز به نوعی مراقبت بهداشتی همگانی توافق داشتند.
مشترک
عمومی
جهانی است
کامل
جامع
پر شده
omnipresent
همه جا حاضر
ubiquitous
همه جا
بطور گسترده
worldwide
در سراسر جهان
پتو
exhaustive
شامل
inclusive
بین المللی
وسیع
sweeping
جمع
thorough
گسترده
جمعی
به طور کلی
فراگیر
compendious
دایره المعارفی
دایره المعارف انگلستان
pervasive
دایره المعارف US
cyclopedic
کل
encyclopaedicUK
کلاهبرداری
encyclopedicUS
پاندمی
پانوراما
generic
overarching
pandemic
panoramic
شخصی
خاص
exclusive
انحصاری
غیر جهانی
nonuniversal
منحصر بفرد
مستقل
محلی
مفرد
singular
گسسته
متمایز
discrete
خصوصی
قابل احترام
distinctive
خود مختار
جداگانه، مجزا
respective
تنها
autonomous
مختلف
distinguished
خود ایستاده
خاص انگلستان
خاص ایالات متحده
محدود، تنگ
disparate
ناقص
lone
محصور
selfstanding
دقیق
particularisedUK
غیر عمومی
particularizedUS
sole
incomplete
restricted
precise
non-generic