support
support - حمایت کردن
verb - فعل
UK :
US :
to say that you agree with an idea group or person and usually to help them because you want them to succeed
گفتن اینکه با یک ایده، گروه یا شخصی موافق هستید و معمولاً به آنها کمک می کنید زیرا می خواهید آنها موفق شوند
برای کمک به کسی با همدردی و مهربانی با او در دوران سخت زندگی
فراهم کردن پول کافی برای کسی که بتواند تمام چیزهایی را که نیاز دارد بپردازد
دادن پول به یک گروه، سازمان، یا رویداد و غیره برای تشویق آن یا پرداخت هزینه های آن
برای نگه داشتن وزن چیزی، نگه داشتن آن در جای خود یا جلوگیری از افتادن آن
اگر نتایج، حقایق، مطالعات و غیره از یک ایده یا گزاره حمایت کنند، درستی آن را نشان می دهند یا ثابت می کنند
یک تیم ورزشی خاص را دوست داشته باشند و به تماشای بازی هایی که انجام می دهند بروند
to provide information and material to improve a computer program or system or to make it keep working
برای ارائه اطلاعات و مطالب برای بهبود یک برنامه یا سیستم کامپیوتری یا ادامه کار آن
if land can support people or animals, it is of good enough quality to grow enough food for them to live
اگر زمین بتواند از مردم یا حیوانات حمایت کند، به اندازه کافی کیفیت دارد تا غذای کافی برای زندگی آنها تولید شود
if water air or earth can support life it is clean enough has enough oxygen etc to keep animals or plants alive
اگر آب، هوا یا زمین بتواند حیات را پشتیبانی کند، به اندازه کافی تمیز است، اکسیژن کافی دارد و غیره برای زنده نگه داشتن حیوانات یا گیاهان
گفتن اینکه با یک شخص یا ایده موافق هستید و معمولاً به آنها کمک می کنید زیرا می خواهید آنها موفق شوند
to support a person or plan by providing money or practical help – used about governments or other powerful groups
برای حمایت از یک شخص یا برنامه با ارائه پول یا کمک عملی - مورد استفاده در مورد دولت ها یا سایر گروه های قدرتمند
به طور رسمی و رسمی بگویید که از یک شخص، طرح یا ایده حمایت می کنید
برای حمایت از یک شخص یا برنامه ریزی و کمک به آنها برای موفقیت - به ویژه در مورد گروهی از افراد استفاده می شود
وقتی به کسی یا چیزی مورد حمله قرار می گیرد، بگویید که از او حمایت می کنید
to support one of the people or groups involved in an argument – used especially when you disapprove of this or think it is unfair
برای حمایت از یکی از افراد یا گروههای درگیر در یک بحث - مخصوصاً زمانی استفاده میشود که شما این موضوع را تایید نمیکنید یا فکر میکنید ناعادلانه است.
نگه داشتن وزن چیزی و جلوگیری از افتادن آن
برای جلوگیری از افتادن چیزی
جلوگیری از افتادن چیزی با قرار دادن چیزی در مقابل یا زیر آن
to support the weight of someone or something – used about something supporting several people vehicles etc
برای تحمل وزن کسی یا چیزی - در مورد چیزی که چندین نفر، وسایل نقلیه و غیره را تحمل می کند استفاده می شود
آنقدر قوی بودن که بتواند وزن کسی یا چیزی را تحمل کند
وزن چیزی را نگه داشتن
تایید، تشویق، و شاید کمک برای یک فرد، ایده، برنامه و غیره
همدردی و کمکی که به کسی می کنید که در شرایط سختی است یا بسیار ناراضی است
پولی که به یک فرد، گروه، سازمان و غیره برای کمک به پرداخت هزینه های آنها می دهید
چیزی که به چیز دیگری فشار می آورد تا آن را بالا نگه دارد یا در موقعیت خود نگه دارد
حقایقی که نشان می دهد یک ایده یا گفته درست است
the help or information that you receive to improve a computer system make it continue working or use it correctly
کمک یا اطلاعاتی که برای بهبود سیستم رایانه ای، ادامه کار یا استفاده صحیح از آن دریافت می کنید
a band singer or performer that performs for a short time at the same concert as a more famous and popular band etc
یک گروه، خواننده یا مجری که برای مدت کوتاهی در کنسرت یک گروه معروف تر و محبوب تر و غیره اجرا می کند.
help or protection that is given by one group of soldiers to another group who are fighting in a battle
کمک یا محافظتی که توسط یک گروه از سربازان به گروه دیگری که در نبرد می جنگند داده می شود
چیزی که می پوشید تا قسمت ضعیف یا آسیب دیده بدن خود را در جای مناسب نگه دارد
برای حمایت از یک ایده/یک دیدگاه
این حزب کاملاً از لایحه جدید اصلاحات رفاهی حمایت می کند.
تلاش برای کاهش ضایعات به شدت توسط گروه های زیست محیطی حمایت می شود.
اکثریت شهروندان عادی از جنگ حمایت نکردند.
اگر در جلسه مطرح کنید، از شما حمایت خواهم کرد.
دولت از اتحادیه ها در خواست آنها برای حداقل دستمزد حمایت کرد.
an organization that supports people with AIDS
سازمانی که از افراد مبتلا به ایدز حمایت می کند
او در بسیاری از مواقع سخت از شوهرش حمایت کرد.
این شرکت از مشتریان در اروپا پشتیبانی می کند (= مشکلات آنها را با یک محصول حل می کند).
طرفدار کدام تیم هستی؟
از چه کسی حمایت می کنید؟
این پروژه با کمک های مالی از سوی خیریه های مختلف حمایت شد.
تعدادی از بازیگران مشهور به طور فعال از این کمپین حمایت کردند.
چندین شرکت بزرگ از این پروژه حمایت می کنند.
او برای حمایت از خانواده اش تلاش می کند.
او از طریق کالج با کار به عنوان پیشخدمت در یک بار محلی، مخارج خود را تأمین می کرد.
او برای حمایت از اعتیادش به مواد مخدر به جرم و جنایت روی آورد.
جو مریخ نمی تواند حیات را پشتیبانی کند.
داده های فعلی این فرضیه را تایید می کند.
هیچ مدرکی برای اثبات ادعای او وجود ندارد.
داستان شاهد با شواهد تأیید نشد.
او گفت این ارقام مشکوک هستند و به خوبی پشتیبانی نمی شوند.
سکویی که توسط ستون های بتنی پشتیبانی می شود
وقتی سر نوزاد را در آغوش می گیرید حمایت کنید.
او با احتیاط از پله ها پایین رفت و نوه اش از آن حمایت می کرد.
آنها توسط یک گروه موسیقی محلی لیورپول حمایت می شدند.
این پخش کننده صوتی دیجیتال از چندین فرمت پشتیبانی می کند.
او همواره از کاهش مالیات حمایت کرده است.
من قویاً از این دیدگاه حمایت می کنم که آموزش باید در دسترس همه باشد.
مردم این کشور با اکثریت قاطع از رئیس جمهور خود حمایت می کنند.
این سیاست ها به طور گسترده در کشور مورد حمایت قرار گرفت.
پایه
ستون
نگه دارید
سکو
تقویت
reinforcement
زیرسازی
substructure
پشتیبان
underpinning
براکت
backing
تکیه گاه
bracket
سنگ زاویه، سنگ گوشه
buttress
زمینه سازی
cornerstone
جای پا
fulcrum
تیرچه
groundwork
قطب
pillar
پست
foothold
بارو
joist
داربست
پایه دار
چوبه زدن
rampart
چوب پا
scaffold
زیر لایه
stanchion
قوس
stave
بازگشت
stilt
پرتو
substratum
یاتاقان
abutment
بستر
arch
beam
bearing
شاخه
subsidiary
شرکت فرعی
افزونه
offshoot
انشعاب
subdivision
زير مجموعه
adjunct
کمکی
annexUS
annexUS
annexeUK
AnnexeUK
تقسیم
بخش
subsection
زیر بخش
supplement
مکمل
علاوه بر این
derivative
مشتق
بازو
پیوست
انضباط
attachment
بال