concrete
concrete - بتن
adjective - صفت
UK :
US :
ساخته شده از بتن
قطعی و مشخص
ماده ای که برای ساختمان استفاده می شود و از مخلوط کردن ماسه، سنگ های کوچک، سیمان و آب به دست می آید
پوشاندن چیزی مانند مسیر، دیوار و غیره با بتن
یک مصالح ساختمانی بسیار سخت که از مخلوط کردن سیمان، ماسه، سنگهای کوچک و آب با هم ساخته میشود
پوشاندن چیزی در بتن
واضح و حتمی، یا واقعی و موجود به شکلی که بتوان آن را دید یا احساس کرد
a very hard building material made by mixing together cement (= powdered substance), sand small stones, and water
مصالح ساختمانی بسیار سخت که از مخلوط کردن سیمان (= ماده پودری)، ماسه، سنگ های کوچک و آب به دست می آید
بر اساس حقایق مطمئن یا چیزهای موجود به جای حدس یا تئوری
If a statement argument or discussion is concrete it is based on actual things and particular examples.
اگر گزاره، استدلال یا بحثی ملموس باشد، مبتنی بر چیزهای واقعی و مصادیق خاص است.
با توجه به این واقعیت که از نظر علمی قابل تشخیص بود، ملموس خواهد بود.
تیرهای بتنی و دیوار بتنی تمایل به حرکت به عنوان یکی دارند.
They were following the concrete channel of the serpentine rill, which emptied itself into a pool of stygian blackness.
آنها کانال بتنی روده مارپیچ را دنبال می کردند که خود را در حوضچه ای از سیاهی استاژونی خالی می کرد.
افتاد و سرش را به زمین سیمانی کوبید.
With the attainment of concrete operations, the ability to reason logically about and solve conservation problems emerges.
با دستیابی به عملیات مشخص، توانایی استدلال منطقی در مورد مسائل حفاظتی و حل آنها پدیدار می شود.
ترنت شکمش را صاف در حفاظ بوته ای که از کنار شمع بتنی جوانه می زد فرو برد.
هیچ اشاره ای به هیچ برنامه مشخصی برای رسیدگی به شکایات کارگران نشده است.
این اولین سازه بتنی بزرگی بود که از زمان رومیان در بریتانیا ساخته شد.
فقط آنچه را که می خواهید به صورت واضح و مشخص به او بگویید.
یک کف بتنی
concrete evidence/proposals/proof
شواهد / پیشنهادات / اثبات ملموس
او گفت: «این فقط یک شبهه است، هیچ چیز مشخصی نیست.»
به جای انتزاعی، فکر کردن به صورت عینی آسان تر است.
در پایان این نشست، پیشنهادات نسبتاً ملموسی ارائه شد.
این یک تراژدی شهری است که نیاز به اقدام مشخص دارد، نه فقط نگرانی.
reinforced concrete
بتن آرمه
یک کف/مسیر بتنی
یک ساختمان بتنی خاکستری
چرا روی آن باغ زیبا بتن ریزی کردی؟
آنها فکر می کنند که او شوهرش را کشته است، اما هیچ مدرک مشخصی ندارند.
ما یک ایده کلی از آنچه می خواهیم داریم، اما در حال حاضر چیزی مشخص نیست.
concrete steps
گام های واقعی
پلیس هیچ مدرک مشخصی مبنی بر ارتباط او با جنایت ندارد.
ما هنوز پیشنهاد مشخصی دریافت نکرده ایم.
cement
سیمان
concretion
بتن ریزی
plaster
گچ
mortar
خمپاره انداز
clay
خاک رس
putty
بتونه
grout
دوغاب
tar
تار
lime
اهک
lute
عود
شن
birdlime
آهک پرنده
gunk
تفنگ
mud
گل و لای
rubber cement
سیمان لاستیکی
filling
پر كردن
sealant
درزگیر
pointing
اشاره کردن
theoretical
نظری
hypothetical
فرضی
conjectural
حدسی
suppositional
ایده آل
theoretic
تصوری
ناملموس
notional
ایده آل شده انگلستان
intangible
ایده آل شده ایالات متحده
idealisedUK
ایدئولوژیک
idealizedUS
خیالی
ideological
تخیلی
imaginary
پر فکر
imaginative
فرض
فرض شده است
speculative
ایده پردازی
assumed
اثبات نشده
postulatory
تصور کرد
presumed
بدون مدرک
ideational
academical
unproven
تحلیلی
imagined
حدس زد
unsubstantiated
فلسفی
academical
مفروض
analytical
پیش فرض
conjectured
philosophical
postulated
suppositious
suppositive
putative
presupposed