protection
protection - حفاظت
noun - اسم
UK :
US :
محافظ
حمایت گرایی
حفاظتی
تحت الحمایه
حفاظت شده
محافظت نشده
محافظت
---
---
---
وقتی کسی یا چیزی محافظت می شود
چیزی که محافظت می کند
وعده پرداخت از سوی شرکت بیمه در صورت وقوع اتفاق بد
contraception
پیشگیری از بارداری
وقتی مجرمان تهدید می کنند که به اموال شما آسیب می رسانند یا به شما صدمه می زنند مگر اینکه پولی به آنها بپردازید
عمل محافظت از چیزی، یا حالت محافظت شدن
when a government tries to help an industry in its country by taxing foreign goods that compete with it so limiting the number that can be imported
زمانی که یک دولت سعی می کند با وضع مالیات بر کالاهای خارجی که با آن رقابت می کنند به یک صنعت در کشورش کمک کند، بنابراین تعداد واردات را محدود می کند.
عمل حفاظت یا حالت محافظت شدن
informal for protection money
غیر رسمی برای پول حفاظت
a method of preventing pregnancy or the spread of sexual disease that works by physically blocking substances such as sperm from coming into contact with the body
روشی برای جلوگیری از بارداری یا گسترش بیماری های جنسی که با جلوگیری از تماس فیزیکی موادی مانند اسپرم با بدن عمل می کند.
شرایط یا وضعیت ایمن نگه داشتن از آسیب، آسیب یا از دست دادن
the act of keeping someone or something safe from injury damage or loss or the state of being protected in this way
عمل ایمن نگه داشتن کسی یا چیزی از صدمه، آسیب، یا از دست دادن، یا وضعیت محافظت از این طریق
a situation in which a company in financial difficulty gets special legal treatment to help it stay in business
وضعیتی که در آن شرکتی که در مشکلات مالی قرار دارد از رفتار قانونی ویژه ای برخوردار می شود تا به ادامه فعالیت آن کمک کند
a situation in which a government helps a part of its country's industry by taxing goods from other countries or by limiting the amount of goods that can be imported
وضعیتی که در آن دولت با وضع مالیات از کالاهای سایر کشورها یا محدود کردن مقدار کالاهای قابل واردات به بخشی از صنعت کشور خود کمک می کند.
بیمه در برابر صدمات، خسارت یا ضرر
از طرف دیگر، می توانید به یک طرح حفاظت از کارت بپیوندید.
Other measures gave us the state lottery, coastline protection guaranteed levels of school finance and term limits.
سایر اقدامات به ما قرعه کشی دولتی، حفاظت از خط ساحلی، سطوح تضمین شده مالی مدرسه و محدودیت های دوره را به ما داد.
a bill providing environmental protections
لایحه حمایت از محیط زیست
Since the birds were in a cold room I believe the filter matting provided extra protection from the low temperatures.
از آنجایی که پرندگان در یک اتاق سرد بودند، من معتقدم که پوشش فیلتر محافظت بیشتری در برابر دمای پایین ایجاد می کرد.
The businessman should be better able to take care of himself in the transaction, and therefore should require little protection.
تاجر باید بهتر بتواند در معامله از خود مراقبت کند و بنابراین باید به حمایت کمی نیاز داشته باشد.
در آن زمان، قانون از زنان در برابر شوهران خشن محافظت بسیار کمی می کرد.
از قضا، تناسب اندام هیچ محافظتی نیست.
لباس های تابستانی روشن آنها هیچ محافظی در برابر سرمای شدید نبود.
در ناخودآگاه شکارچی به عنوان نماد محافظت دیده می شود.
24-hour police protection
حفاظت 24 ساعته پلیس
Vitamin C provides some protection against minor illnesses.
ویتامین C در برابر بیماری های جزئی محافظت می کند.
این امر در مورد محافظت در برابر باران و سایر منابع آب صدق می کند.
لباس هایی بپوشید که محافظت کافی در برابر باد و باران داشته باشند.
کلاه حصیری او در برابر نور خورشید محافظت می کرد.
ما به دنبال تضمین حمایت از حقوق بشر هستیم.
the conservation and protection of the environment
حفاظت و حفاظت از محیط زیست
They are campaigning for better protection for workers.
آنها برای حمایت بهتر از کارگران مبارزه می کنند.
او یک اسلحه در کیف خود برای محافظت شخصی حمل می کند.
او خواست تا تحت حفاظت پلیس قرار گیرد.
این افراد تحت حمایت سازمان ملل هستند.
data protection laws
قوانین حفاظت از داده ها
اهمیت حفاظت از محیط زیست
ورقه پلاستیکی محافظت کامل در برابر باران نیست.
سنگر به عنوان محافظت از تیراندازی دشمن عمل می کرد.
او از کلاه ایمنی به عنوان محافظ استفاده می کند.
سیستم خنک کننده را با ضد یخ به عنوان محافظت در برابر یخ زدگی پر کنید.
آنها طلسم را به عنوان محافظت در برابر ارواح شیطانی می پوشیدند.
خط مشی ما محافظت کامل در برابر آتش سوزی و سرقت را ارائه می دهد.
The government is ready to introduce protection for the car industry.
دولت آمادگی دارد حمایتی را برای صنعت خودرو معرفی کند.
برای پرداخت پول حفاظت
to run a protection racket
برای اجرای یک راکت حفاظتی
کلاه ایمنی درجاتی از محافظت در برابر آسیب را برای دوچرخه سوار فراهم می کند.
Animal protection supporters gathered to protest against hunting.
حامیان حمایت از حیوانات در اعتراض به شکار تجمع کردند.
تجهیزات حفاظت در برابر آتش باید در تمام طبقات موجود باشد.
Governments must provide protection for their workers.
دولت ها باید از کارگران خود حمایت کنند.
بسیاری از حیوانات وحشی بریتانیا اکنون تحت حمایت قانون حیات وحش و حومه شهر هستند.
او برای محافظت از خودش به بیمارستان روانی منتقل شد.
این زوج به دلیل نقض قوانین حمایت از کودکان مجرم شناخته شدند.
دیوارهای بلند باغ را در برابر باد محافظت می کند.
این سایت تحت حفاظت یونسکو است.
اسکنک بوی تند را به عنوان وسیله ای محافظتی منتشر می کند.
یک برنامه حفاظت از شاهدان
sun protection products
محصولات محافظ در برابر آفتاب
امنیت
ایمنی
safeguard
حفاظت
پوشش
defenceUK
دفاع بریتانیا
نگهبان
invulnerability
آسیب ناپذیری
preservation
حفظ
صفحه نمایش
shield
سپر
aegis
eegis
armourUK
armourUK
armorUS
armorUS
defenseUS
دفاع آمریکا
fortification
استحکامات
بیمه
protecting
محافظت می کند
safeguarding
رستگاری
salvation
جایگاه مقدس
sanctuary
محافظ
shielding
استحکام - قدرت
بخش
ward
مانع
بافر
buffer
قیمومیت
conservation
نگهبانی
guardianship
مصونیت
guarding
غرامت
immunity
نگهداری
indemnity
safekeeping
حمله کنند
حمله
bashing
ضربه زدن
beating
كتك زدن
سو استفاده کردن
assaulting
حمله کردن
battering
کتک زدن
باتری
ضربه
striking
قابل توجه، برجسته، موثر
bludgeoning
تپه زدن
clobbering
کلوبگری
drubbing
داب زدن
hammering
چکش زدن
impugnment
اعتراض
lambasting
سرزنش کردن
pummeledUS
pummeledUS
pummellingUK
pummellingUK
walloping
دیوار زدن
kicking
لگد زدن
punching
مشت زدن
smacking
زدن
thumping
کوبیدن
totallingUK
totallingUK
totalingUS
مجموع ایالات متحده
thwacking
آب انداختن