animal

base info - اطلاعات اولیه

animal - حیوان

noun - اسم

/ˈænɪml/

UK :

/ˈænɪml/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [animal] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • the animals and birds of South America


    حیوانات و پرندگان آمریکای جنوبی

  • wild/farm animals


    حیوانات وحشی / مزرعه

  • domestic animals such as dogs and cats


    حیوانات اهلی مانند سگ و گربه

  • the export of live animals for slaughter


    صادرات حیوانات زنده برای کشتار

  • Fish oils are less saturated than animal fats.


    روغن ماهی نسبت به چربی های حیوانی اشباع کمتری دارد.

  • This product has not been tested on animals.


    این محصول بر روی حیوانات آزمایش نشده است.

  • The workers were treated like animals.


    با کارگران مانند حیوانات رفتار می شد.

  • In court he was banned from keeping animals.


    در دادگاه او از نگهداری حیوانات منع شد.

  • cruelty to animals


    ظلم به حیوانات

  • animal welfare/cruelty


    رفاه حیوانات / ظلم

  • the animal kingdom


    قلمرو حیوانات

  • Humans are the only animals to have developed speech.


    انسان ها تنها حیواناتی هستند که تکلمشان توسعه یافته است.

  • The person who did this is an animal a brute.


    کسی که این کار را انجام داد یک حیوان است، یک بی رحم.

  • She's not a political animal.


    او یک حیوان سیاسی نیست.

  • The government that followed the election was a very different animal.


    حکومتی که پس از انتخابات به وجود آمد، حیوان بسیار متفاوتی بود.

  • a small furry animal


    یک حیوان پشمالو کوچک

  • pack animals such as mules


    حیواناتی مانند قاطر

  • The animals were fed only on pasture.


    حیوانات فقط از مرتع تغذیه می شدند.

  • Most cloned animals die at a premature age.


    اکثر حیوانات شبیه سازی شده در سنین زودرس می میرند.

  • animals bred in captivity


    حیواناتی که در اسارت پرورش داده می شوند

  • glass cases of stuffed animals


    جعبه های شیشه ای حیوانات عروسکی

  • protesting against animal experiments


    اعتراض به آزمایش های حیوانی

  • Animal rights groups are staging a protest against the fur trade this Saturday.


    گروه های حقوق حیوانات در اعتراض به تجارت خز این شنبه اعتراض خود را برگزار می کنند.

  • No animals were harmed in the making of this motion picture.


    هیچ حیوانی در ساخت این فیلم آسیب ندیده است.

  • These birds perform a ritual which is unique in the animal kingdom.


    این پرندگان مراسمی را انجام می دهند که در قلمرو حیوانات بی نظیر است.

  • wild/domestic animals


    حیوانات وحشی / اهلی

  • Both children are real animal lovers.


    هر دو کودک عاشق واقعی حیوانات هستند.

  • Surveys show that animal welfare has recently become a major concern for many schoolchildren.


    بررسی‌ها نشان می‌دهد که اخیراً رفاه حیوانات به یکی از دغدغه‌های اصلی بسیاری از دانش‌آموزان تبدیل شده است.

  • Humans, insects, reptiles, birds, and mammals are all animals.


    انسان ها، حشرات، خزندگان، پرندگان و پستانداران همه حیوانات هستند.

  • He's a real animal when he's had too much to drink.


    او یک حیوان واقعی است وقتی که بیش از حد نوشیدنی داشته باشد.

  • At heart she is a political animal.


    در قلب او یک حیوان سیاسی است.

synonyms - مترادف

  • موجود

  • beast


    جانور

  • critter


    گونه ها


  • حیات وحش

  • wildlife


    بی رحم

  • brute


    جانوران

  • fauna


    ارگانیسم

  • organism


    ورمنت

  • varmint


    وحشی

  • beastie


    بودن


  • حیوان خانگی

  • pet


    منحرف شدن

  • stray


    شکل زندگی


  • موجود زنده


  • موچود وحشی


  • بی مهرگان


  • پستاندار

  • invertebrate


    مهره داران

  • mammal


    حیوان پایین

  • vertebrate


    چهارپا


  • وجود، موجودیت

  • quadruped


    چیز

  • entity


    حیوان وحشی


  • غیر آنتروپوئید

  • living entity


    جانور وحشی


  • حشره

  • non-anthropoid


    غیر انسانی

  • wild beast


    گوشتخوار

  • insect


  • nonhuman


  • carnivore


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

AMD

لغت پیشنهادی

welch

لغت پیشنهادی

presumptive