animal
animal - حیوان
noun - اسم
UK :
US :
موجود زنده ای مانند سگ یا گربه که حشره، گیاه، پرنده، ماهی یا شخص نیست
هر موجود زنده ای که گیاه یا شخص نباشد
هر موجود زنده، از جمله مردم
کسی که رفتاری بی رحمانه، خشن یا بسیار بی ادبانه دارد
موجود زنده ای مانند سگ، گاو یا ببر، اما نه حشره، ماهی یا پرنده
an animal – used especially when describing a particular animal’s characteristics or when referring to animals generally
یک حیوان - به ویژه هنگام توصیف ویژگی های یک حیوان خاص یا به طور کلی هنگام اشاره به حیوانات استفاده می شود
یک حیوان، به ویژه یک حیوان بزرگ یا خطرناک
حیوانی که یکی از آن دسته از چیزهایی است که رشد می کنند و سپس می میرند، از جمله انسان و گیاه
گروهی از حیوانات که اعضای آنها شبیه به هم هستند و می توانند برای تولید حیوانات جوان با هم زاد و ولد کنند
حیوانی که در جوانی از بدن مادرش شیر می نوشد
موجود زنده ای که ستون فقرات دارد
موجود زنده ای که ستون فقرات ندارد
چیزی که زندگی می کند و حرکت می کند اما انسان، پرنده، ماهی یا حشره نیست
هر چیزی که زندگی می کند و حرکت می کند، از جمله مردم، پرندگان و غیره.
یک فرد ناخوشایند، بی رحم یا کسی که بد رفتار می کند
برای توصیف نوع شخص یا چیزی که شخص یا چیزی است استفاده می شود
ساخته یا بدست آمده از حیوان یا حیوانات
مربوط به یا به شکل حیوان یا حیوان به جای گیاه یا انسان
مربوط به امیال یا نیازهای جسمانی و نه روحی و روانی
a living thing that can move and eat and react to the world through its senses, esp. of sight and hearing
موجود زنده ای که می تواند حرکت کند و بخورد و از طریق حواس خود به جهان واکنش نشان دهد. بینایی و شنوایی
حیوان در کاربرد معمولی به معنای همه موجودات زنده به جز انسان است
حیوان نیز شخصی است که چیزی را بیشتر از اکثر مردم دوست دارد یا کاری انجام می دهد
one of five kingdoms (= groups) into which living things are divided, the members of which have many cells, have the ability to control their own movement and get their energy from eating rather than from the light of the sun
یکی از پنج پادشاهی (= گروههایی) که موجودات زنده به آن تقسیم میشوند، اعضای آن سلولهای زیادی دارند، توانایی کنترل حرکت خود را دارند و انرژی خود را از غذا خوردن به جای نور خورشید دریافت میکنند.
مربوط به نیازها یا تمایلات فیزیکی، مانند خوردن یا تولید مثل
Animals contract the infection by eating feed that has been supplemented by the tissues of other infected animals.
حیوانات با خوردن خوراکی که توسط بافت های دیگر حیوانات آلوده تکمیل شده است، عفونت را منقبض می کنند.
ما آن را فرصتی برای برداشت یک حیوان و کمک به ماهی و بازی دیدیم.
احساس میکردم دستم به حیوانی در حال مرگ رسیده است.
Data on experimental animals show that it may be the long term consequence of glomerular haemodynamic abnormalities induced by long term hyperglycaemia.
دادههای روی حیوانات آزمایشی نشان میدهد که ممکن است پیامد طولانیمدت ناهنجاریهای همودینامیک گلومرولی ناشی از هیپرگلیسمی طولانیمدت باشد.
farm animals
حیوانات مزرعه
We are merely animals, creatures that are brought kicking and screaming into this world and then die.
ما فقط حیوانات هستیم، موجوداتی که با لگد و فریاد به این دنیا آورده می شویم و سپس می میریم.
گلیکوژن در انواع بافت های حیوانی به ویژه کبد یافت می شود.
حیوانات و پرندگان آمریکای جنوبی
wild/farm animals
حیوانات وحشی / مزرعه
حیوانات اهلی مانند سگ و گربه
صادرات حیوانات زنده برای کشتار
روغن ماهی نسبت به چربی های حیوانی اشباع کمتری دارد.
این محصول بر روی حیوانات آزمایش نشده است.
با کارگران مانند حیوانات رفتار می شد.
در دادگاه او از نگهداری حیوانات منع شد.
cruelty to animals
ظلم به حیوانات
animal welfare/cruelty
رفاه حیوانات / ظلم
قلمرو حیوانات
انسان ها تنها حیواناتی هستند که تکلمشان توسعه یافته است.
کسی که این کار را انجام داد یک حیوان است، یک بی رحم.
او یک حیوان سیاسی نیست.
حکومتی که پس از انتخابات به وجود آمد، حیوان بسیار متفاوتی بود.
یک حیوان پشمالو کوچک
حیواناتی مانند قاطر
حیوانات فقط از مرتع تغذیه می شدند.
اکثر حیوانات شبیه سازی شده در سنین زودرس می میرند.
animals bred in captivity
حیواناتی که در اسارت پرورش داده می شوند
جعبه های شیشه ای حیوانات عروسکی
اعتراض به آزمایش های حیوانی
گروه های حقوق حیوانات در اعتراض به تجارت خز این شنبه اعتراض خود را برگزار می کنند.
هیچ حیوانی در ساخت این فیلم آسیب ندیده است.
این پرندگان مراسمی را انجام می دهند که در قلمرو حیوانات بی نظیر است.
wild/domestic animals
حیوانات وحشی / اهلی
هر دو کودک عاشق واقعی حیوانات هستند.
بررسیها نشان میدهد که اخیراً رفاه حیوانات به یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از دانشآموزان تبدیل شده است.
انسان ها، حشرات، خزندگان، پرندگان و پستانداران همه حیوانات هستند.
او یک حیوان واقعی است وقتی که بیش از حد نوشیدنی داشته باشد.
در قلب او یک حیوان سیاسی است.
موجود
beast
جانور
critter
گونه ها
حیات وحش
wildlife
بی رحم
brute
جانوران
fauna
ارگانیسم
organism
ورمنت
varmint
وحشی
beastie
بودن
حیوان خانگی
منحرف شدن
stray
شکل زندگی
موجود زنده
موچود وحشی
بی مهرگان
پستاندار
invertebrate
مهره داران
mammal
حیوان پایین
vertebrate
چهارپا
وجود، موجودیت
quadruped
چیز
entity
حیوان وحشی
غیر آنتروپوئید
living entity
جانور وحشی
حشره
non-anthropoid
غیر انسانی
wild beast
گوشتخوار
insect
nonhuman
carnivore