data
data - داده ها
noun - اسم
UK :
US :
information or facts
اطلاعات یا حقایق
اطلاعات به شکلی که قابل ذخیره و استفاده باشد، مخصوصاً در رایانه
information or facts about a particular subject that someone has collected
اطلاعات یا حقایق در مورد یک موضوع خاص که شخصی جمع آوری کرده است
اطلاعات، بهویژه حقایق یا اعداد جمعآوری شده برای بررسی و در نظر گرفتن و استفاده برای کمک به تصمیمگیری، یا اطلاعات به شکل الکترونیکی که میتواند توسط رایانه ذخیره و استفاده شود.
information especially facts or numbers, collected to be examined and considered and used to help decision-making, or information in an electronic form that can be stored and used by a computer
اطلاعات جمع آوری شده برای استفاده
information collected for use
اطلاعات، بهویژه حقایق یا اعداد، جمعآوری میشوند تا مورد بررسی و بررسی قرار گیرند و برای کمک به تصمیمگیری استفاده شوند
information especially facts or numbers, collected to be examined and considered and used to help with making decisions
اطلاعات به شکل الکترونیکی قابل ذخیره و پردازش توسط کامپیوتر
فرض کنید می خواهیم داده های باینری را در طول یک خط تلفن ارسال کنیم.
تشخیص داده شد که برای به دست آوردن داده های جامع در مورد این موضوع ممکن است به چندین منبع نزدیک شود. 4.
It was recognised that several sources might have to be approached in order to obtain comprehensive data on this subject. 4.
او مجبور است حجم عظیمی از داده های اقتصادی را بررسی کند.
تجارت همچنین نسبت به دادههای اقتصادی امروز، به ویژه خردهفروشی در دسامبر و قیمتهای تولیدکننده محتاطانه بود.
Trade was also cautious ahead of today's economic data notably December retail sales and producer prices.
این کامپیوتر می تواند به اندازه بسیاری از مدل های بزرگتر داده ها را ذخیره کند.
این فضاپیما اطلاعات جدیدی درباره جو مشتری ارسال کرده است.
در نتیجه یک مدل خوب از سیستم ممکن است از مجموعه بسیار کوچکتری از داده ها به دست آید.
خواندن مستقیم از دادههای گرافیکی یا جدولی معمولاً توسط نسبت بالایی از دستآورندگان پایین با موفقیت انجام میشود.
A direct reading from graphical or tabular data is usually carried out successfully by a high proportion of low attainers.
وقتی شروع کردم به فکر کردن و نوشتن در مورد داده هایی که جمع آوری کردم، آنها ظاهر شدند.
همه داده ها نشان می دهد که این حیوانات بیشتر از آنچه فکر می کردیم سازگار هستند.
ما داده های در دسترس عموم را در یک دوره 10 روزه جمع آوری کردیم.
برای جمع آوری/به دست آوردن داده ها
از چه روش هایی برای تفسیر داده ها استفاده می کنید؟
محققان داده های مربوط به 2 تا 515 مراجعه بیمار در بیمارستان کودکان را تجزیه و تحلیل کردند.
جدول 2 داده هایی را برای جنوب شرقی نبراسکا ارائه می دهد.
مدل ما بر اساس داده های تجربی است.
published/unpublished data
داده های منتشر شده / منتشر نشده
scientific/historical/clinical data
داده های علمی / تاریخی / بالینی
حفاظت از اطلاعات شخصی شما ضروری است.
داده خام (= که تجزیه و تحلیل نشده است)
Multiple data collection methods were used.
از روش های چندگانه جمع آوری داده ها استفاده شد.
این داده ها نشان می دهد که بیشتر سرطان ها در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شوند.
تمام این داده ها در صدها سرور در سانفرانسیسکو ذخیره می شود.
data storage/transfer
ذخیره/انتقال داده
این کتاب معدن اطلاعاتی در مورد رومیان است.
اینترنت می تواند معدن اطلاعات باشد.
نتایج پرسشنامه یک معدن غنی از داده های تجربی بود.
اگرچه از مجموعه داده های مشابهی استفاده می کردیم، اما نتایج متفاوتی به دست آوردیم.
مجموعه داده های کامل تر برای این دوره امکان تجزیه و تحلیل بسیار دقیق تری را فراهم می کند.
اطلاعات مربوط به بیماران تنها با اجازه آنها منتشر می شود.
داده ها نشان می دهد که بیشتر جنایات توسط مردان جوان انجام می شود.
هدف من این است که داده ها را از تمام نظرسنجی ها ترکیب کنم.
یک مورد حیاتی از داده ها در جدول وجود نداشت.
داده های به دست آمده از این پروژه دانش ما را در مورد نحوه عملکرد ژن ها افزایش داده است.
ادارات دولتی از ارائه اطلاعات مورد نیاز ما خودداری کردند.
مرحله بعدی این است که تمام این داده ها را تغذیه کنید.
هیچ داده سختی برای حمایت از این نظریه ها وجود ندارد.
این خواسته ها می تواند قوانین حفاظت از داده های اتحادیه اروپا را نقض کند.
آنها مجاز به نگهداری داده های مالی خصوصی مردم نیستند.
این داده ها بزرگی مشکل را منعکس می کند.
به نظر می رسد این نظریه با داده های موجود مطابقت دارد.
details
جزئیات
facts
حقایق
figures
ارقام
آمار
اطلاعات
input
ورودی
هوش
شواهد و مدارک
اثبات
زمینه
dossier
پرونده
features
امکانات
info
مواد
مشخصات
particulars
مستندات
specifics
اسناد
documentation
فایل
documents
گزارش
بایگانی
آرشیوها
archive
پیش بینی کردن
archives
دانش
dope
کم پایین
سوابق
low-down
گزارش ها
materials
نتایج
records
چکیده ها
reports
مهمات
results
abstracts
ammunition
disinformation
اطلاعات نادرست
misinformation
اطلاعات غلط
falsehoods
دروغ ها
untruths
نادرست گزارش می دهد
misreports
گزارش اشتباه
misreport
ساخت
fabrication
تحریف
ارائه اطلاعات نادرست
falsification
گزارش نادرست
misrepresentation
حرف دو پهلو
misstatement
شاه ماهی قرمز
misreporting
اطلاعات گمراه کننده
prevarication
دروغ
red herring
فیب
misleading information
falsity
fib