sales
sales - حراجی
N/A - N/A
UK :
US :
تعداد کل محصولاتی که در یک دوره زمانی خاص فروخته می شوند
بخشی از یک شرکت که با فروش محصولات سر و کار دارد
تعداد اقلام فروخته شده
فروش همچنین بخشی است که محصولات یک شرکت را می فروشد
AppleAssist, a combination help-line and sales force.
AppleAssist، ترکیبی از خط کمک و نیروی فروش.
Halifax is offering to pay £500 million for Equitable's asset management business sales force and systems.
هالیفاکس پیشنهاد پرداخت 500 میلیون پوند برای تجارت مدیریت دارایی، نیروی فروش و سیستم های Equitable را دارد.
Following the restructuring of the Chambers Harrap sales force Elaine Walker has been promoted to key accounts manager.
پس از تغییر ساختار نیروی فروش چمبرز هارپ، الین واکر به عنوان مدیر حساب های کلیدی ارتقا یافت.
او بین خود و نیروی فروشش فاصله گرفت.
او هیچ ساختار شرکتی برای حفظ، هیچ ساختمان اداری بزرگ یا نیروی فروش برای ادامه دادن نداشت.
But unlike many computer-makers, Compaq makes all its sales through dealers, rather than by using its own sales force.
اما برخلاف بسیاری از سازندگان رایانه، Compaq همه فروش های خود را به جای استفاده از نیروی فروش خود، از طریق نمایندگی ها انجام می دهد.
The Journal hears that an announcement on the sales force will be made internally this Monday and will not be made public.
ژورنال می شنود که اطلاعیه ای در مورد نیروی فروش این دوشنبه به صورت داخلی اعلام خواهد شد و عمومی نخواهد شد.
retail
خرده فروشی
consumerism
مصرف گرایی
merchandising
بازرگانی
تجارت
wholesale
عمده فروشی
بازار یابی
خريد كردن
selling
فروش
trading
هاکینگ ها
hawkings
کسب و کار
وارد كردن
import
خرید
purchasing
قاچاق
traffickings
مبادلات
exchanges
معاملات
dealings
دستفروشی ها
commerce
خریداری کردن
transactions
صادرات
peddlings
ترافیک
buying
معامله
export
تبادل
دستفروشی
retailing
فروشندگی
شاهین
transaction
dealing
trafficking
peddling
vending
hawking
nonintercourse
غیر مقاربتی