combination
combination - ترکیبی
noun - اسم
UK :
US :
ترکیب شده
دو یا چند چیز مختلف که با هم وجود دارند یا استفاده می شوند یا در کنار هم قرار می گیرند
سری اعداد یا حروفی که برای باز کردن قفل ترکیبی نیاز دارید
قبل از اسم به این معنی است که چیزی بیش از یک هدف دارد یا از بیش از یک روش استفاده می کند
when two or more companies join together in a MERGER, takeover, or other financial arrangement affecting their ownership
هنگامی که دو یا چند شرکت در یک ادغام، تصاحب یا سایر ترتیبات مالی که بر مالکیت آنها تأثیر می گذارد به یکدیگر می پیوندند.
مخلوطی که با ترکیب دو یا چند چیز بدست می آورید
ترتیبی به ترتیب خاص
مجموعه ای از حروف یا اعداد به ترتیب خاص که می تواند برای باز کردن برخی از انواع قفل ها استفاده شود
مخلوطی که از ترکیب دو یا چند چیز به دست می آید
نتیجه اتصال دو یا چند چیز به هم
دستگاه جدید ترکیبی از دستگاه کپی، فکس، اسکنر تصویر و چاپگر اسناد است.
این پلیور از ترکیب الیاف طبیعی و مصنوعی ساخته شده است.
سبک رهبری او حفظ قدرت از طریق ترکیبی از زور و استراتژی حیله گرانه بود.
مشکلات ما به دلیل ترکیبی از مدیریت بد و نداشتن تجربه بود.
A combination of fears leads to this unfortunate situation.
ترکیبی از ترس ها منجر به این وضعیت ناگوار می شود.
I'll have the shrimp and chicken combination please.
من ترکیب میگو و مرغ رو میزارم لطفا
او هر ترکیبی از آنتیبیوتیکهایی را که در کشتی داشتیم امتحان کرده بود و قرصهایش تمام میشد.
اکثراً توسط ترکیب مست کننده زیبایی، شوخ طبعی و جذابیت او جذب می شدند، اما دیگران متعجب بودند.
موسیقی آنها ترکیبی عجیب از جاز و اپرا است.
Banana, orange juice and cream may seem an odd combination but together they make a delicious drink.
موز، آب پرتقال و خامه ممکن است ترکیبی عجیب به نظر برسند، اما با هم نوشیدنی خوشمزه ای را می سازند.
They were a perfect combination - Anton as chef and Guy as restaurant manager.
آنها ترکیبی عالی بودند - آنتون به عنوان سرآشپز و گای به عنوان مدیر رستوران.
The nationalization of local politics arose from a specific combination of economic social and political processes which no longer applies.
ملی شدن سیاست محلی ناشی از ترکیب خاصی از فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که دیگر کاربرد ندارد.
This as far as we know is the first reported case of the combination of gold induced and infective colitis.
تا آنجا که می دانیم این اولین مورد گزارش شده از ترکیب کولیت عفونی و ناشی از طلا است.
موضوع چیه؟ آیا ترکیب را به خاطر نمی آورید؟
This combination of your political beliefs and actions is the essence of the domain of political science called political behavior or micropolitics.
این ترکیب عقاید و اعمال سیاسی شما جوهره حوزه علوم سیاسی به نام رفتار سیاسی یا سیاست خرد است.
اگر همه تیم خوب بازی می کنند، پس ترکیب برنده را تغییر ندهید.
این فاجعه به دلیل ترکیبی از عوامل بود.
They recommend reducing expenditure, increasing taxes, or a combination of the two.
آنها کاهش هزینه ها، افزایش مالیات یا ترکیبی از این دو را توصیه می کنند.
his unique combination of skills
ترکیب منحصر به فرد او از مهارت ها
درمان او ترکیبی از جراحی، پرتودرمانی و دارو بود.
What an unusual combination of flavours!
چه ترکیبی از طعم های غیرعادی!
ترکیب های مختلف میوه های عجیب و غریب را در سالاد میوه تازه امتحان کنید.
بهترین روش ممکن است استفاده از ترکیبی از هر دو روش باشد.
Technology and good management. That's a winning combination (= one that will certainly be successful).
تکنولوژی و مدیریت خوب این یک ترکیب برنده است (= ترکیبی که مطمئناً موفق خواهد بود).
با 11 زبان، تعداد ترکیب های ممکن، که یکی به دیگری ترجمه می شود، 110 است.
ترکیب دوره های زیادی امکان پذیر است.
آنها به ضبط و اجرای کنسرت ها به صورت انفرادی و در ترکیب های مختلف ادامه می دهند.
این شرکت در ترکیب با چندین شریک خارج از کشور بر روی یک محصول جدید کار می کند.
این رنگ ها را می توان به صورت جداگانه یا ترکیبی استفاده کرد.
مواد را می توان به صورت جداگانه یا ترکیبی استفاده کرد.
Combination of these methods allowed us to achieve highly consistent results.
ترکیب این روش ها به ما این امکان را می دهد که به نتایج بسیار سازگار دست یابیم.
ترکیبش رو یادم نمیاد
بدهی بالا و درآمد کم ترکیبی کشنده هستند.
گروه با ترکیبی برنده از ذوق و دقت می نواخت.
a delicious combination of flavours
ترکیبی خوشمزه از طعم ها
a delicious combination of herbs and spices
ترکیبی خوشمزه از گیاهان و ادویه جات
an unusual colour combination
یک ترکیب رنگ غیر معمول
توت فرنگی و خامه - ترکیبی عالی.
ترکیبی از خستگی و بی حوصلگی باعث شد خوابم ببرد.
این دارو را می توان با خیال راحت در ترکیب با سایر داروها استفاده کرد.
Her experience and energy are a winning combination (= a successful mixture) in business.
تجربه و انرژی او یک ترکیب برنده (= ترکیب موفق) در تجارت است.
از حروف X Y Z می توان سه ترکیب از دو حرف XY، XZ و YZ را بدست آورد.
او ترکیب قفل دوچرخه اش را فراموش کرد.
سبز ترکیبی از آبی و زرد است.
ترکیبی از خستگی و کسالت باعث شد سر کلاس چرت بزنم.
ما در ترکیب با (= همراه با) دو بخش دیگر روی این پروژه کار خواهیم کرد.
ترکیبی از رکود اقتصادی و کاهش مالیات تأثیر شدیدی بر امور مالی عمومی دارد.
amalgamation
ادغام
blend
مخلوط کردن
مخلوط
آمالگام
amalgam
ترکیب
compound
کامپوزیت
composite
ذوب
fusion
آلیاژ
meld
سنتز
alloy
اتحاد. اتصال
coalescence
ذوب شدن
merger
اختلاط
synthesis
اش شله قلمکار
ائتلاف
fusing
کوکتل
mingling
ترکیبی
mishmash
ترکیب بندی
admixture
معجون
پیوستگی
cocktail
امولسیون
combo
الحاق
ازدواج
concoction
conflation
conjunction
emulsion
incorporation
integration
intermixture
pooling
detachment
کناره گیری
permutation
جایگشت
separation
جدایش، جدایی
severance
جدایی
تقسیم
disunion
طلاق
قطع ارتباط
disconnection
شکاف
انحلال
dissolution
فراق
parting
اختلاف نظر
disagreement
تفکیک
breakup
عدم وابستگی
dissociation
شقاق
disaffiliation
تقسیم بندی
schism
بریدگی
partition
اختلاف
scission
زنگ تفريح
discord
نفاق
تضاد
disunity
مخالفت
antagonism
تقسیم کردن
بی سازمانی ایالات متحده
rift
سازماندهی بریتانیا
splitting
پارگی
disorganizationUS
disorganisationUK
disassociation
rupture
split-up
dissension