exist
exist - وجود داشته باشد
verb - فعل
UK :
US :
اتفاق افتادن یا حضور در یک موقعیت یا مکان خاص
واقعی یا زنده بودن
برای زنده ماندن، به خصوص در شرایط سخت که پول، غذا و غیره کافی ندارید
بودن یا واقعی بودن
زندگی کردن یا زندگی در شرایط سخت
بودن؛ توانایی شناخته شدن، شناسایی یا درک شدن را دارند
حاضر بودن یا شرط بودن
تا بتواند زندگی کند
به نظر شما ارواح واقعا وجود دارند؟
تنها حدود 50 پلنگ فلوریدا وجود دارد.
There now exists a significant body of scientific research on the subject.
اکنون تعداد قابل توجهی از تحقیقات علمی در مورد این موضوع وجود دارد.
Just when did this revolution occur and in fact did information exist before its arrival in electronic form?
دقیقاً چه زمانی این انقلاب رخ داد و آیا اطلاعات قبل از ورود آن به شکل الکترونیکی وجود داشته است؟
خانواده های فقیر شهر ما در زمستان به سختی می توانند زندگی کنند.
Although a total prohibition exists for the third category above special circumstances may exist for the first two services.
اگرچه یک ممنوعیت کامل برای دسته سوم بالا وجود دارد، ممکن است شرایط خاصی برای دو سرویس اول وجود داشته باشد.
Whereas in fact many of the longest-lasting marriages are those between people who exist in perpetual conflict.
در حالی که، در واقع، بسیاری از طولانی ترین ازدواج ها بین افرادی است که در تضاد دائمی وجود دارند.
ما نمی توانیم ادامه دهیم وانمود کنیم که مشکل بی خانمانی در این شهر وجود ندارد.
نهنگ آبی بزرگترین موجودی است که تاکنون روی زمین وجود داشته است.
They also to a greater or lesser extent existed outside mainstream, predominantly male controlled, hierarchical structures.
آنها همچنین، کم و بیش، خارج از جریان اصلی، ساختارهای سلسله مراتبی که عمدتاً توسط مردان کنترل می شد، وجود داشتند.
A large body of theory and no small degree of controversy exist relative to the treatment of uncertainty.
حجم وسیعی از تئوری ها و هیچ درجه کمی از مناقشه در رابطه با درمان عدم قطعیت وجود دارد.
Once again in other words, Carter was seeing dangers that did not exist while ignoring those that did.
یک بار دیگر، به عبارت دیگر، کارتر خطراتی را می دید که وجود نداشتند، در حالی که خطراتی را که وجود داشتند نادیده می گرفتند.
آیا حیات در سیارات دیگر وجود دارد؟
تعداد کمی از این میمون ها هنوز در طبیعت وجود دارند.
اختلافات عمده بین دو کشور همچنان وجود دارد.
راه حلی پیدا شده و مشکل دیگر وجود ندارد.
پس از بازنشستگی وی، این پست از بین خواهد رفت.
امکانات کافی در حال حاضر برای پاسخگویی به نیازهای مردمی که از شهر بازدید می کنند وجود دارد.
این یک گالری هنری است که فقط در اینترنت وجود دارد.
شواهد رابطه آنها در قالب یک سری نامه وجود دارد.
فکر نمی کردم دیگر چنین افرادی وجود داشته باشند.
این موسسه خیریه برای حمایت از قربانیان جنایت وجود دارد.
ما در رژیم غذایی برنج وجود داشتیم.
آنها نمی توانند با پولی که او به دست می آورد وجود داشته باشند.
مشکل فقط تو سرت هست جین.
The technology did not yet exist.
این فناوری هنوز وجود نداشت.
او استدلال کرد که ایده ها مستقل از زبانی که آنها را بیان می کند وجود ندارند.
به نظر می رسد که آنها در تعداد قابل توجهی وجود دارند.
شرکت هایی که صرفاً به منظور اعطای وام های رهنی وجود دارند
آتشفشان های عظیمی که اکنون در مریخ وجود دارند
یک معبد صدها سال پیش در اینجا وجود داشته است.
I don't think ghosts exist.
من فکر نمی کنم ارواح وجود داشته باشند.
فقر هنوز در این کشور وجود دارد.
برخی از گونه ها در این منطقه کوچک جنگلی و در هیچ جای دیگر روی زمین وجود دارند.
تعداد کمی از مردم می توانند بدون آب برای بیش از یک هفته زندگی کنند.
از هیچ کس نمی توان انتظار داشت که با چنین حقوق کم وجود داشته باشد.
آیا ذهن می تواند مستقل از بدن وجود داشته باشد؟
برنامه هایی مانند Medicaid برای فقرا در آن زمان وجود نداشت.
آژانس محلی شما می تواند به شما بگوید که آیا برنامه مشابهی در جامعه شما وجود دارد یا خیر.
زنده
نفس کشیدن
زنده ماندن
زنده بودن
زندگی کن
زندگی داشته باشد
بودن
be extant
موجود باشد
وجود داشته باشد
حرکت
نفس داشتن
زندگی کردن
آخر
subsist
غالب شدن پیروز شدن چیره شدن
تحمل کن
prevail
اصرار ورزیدن
endure
ماندن
persist
ادامه دادن
نگه داشتن
ادامه هید
در سرزمین زندگان باشد
ایستادن
درنگ
پایبند بودن
جاندار باشید
روی زمین قدم بزن
linger
درستش کن
abide
be animate