exist

base info - اطلاعات اولیه

exist - وجود داشته باشد

verb - فعل

/ɪɡˈzɪst/

UK :

/ɪɡˈzɪst/

US :

family - خانواده
existence
وجود داشتن
non-existence
عدم وجود
existent
موجود
existentialism
اگزیستانسیالیسم
existentialist
اگزیستانسیالیست
coexistence
همزیستی
nonexistent
وجود ندارد
existing
از قبل موجود
pre-existing
وجودی
existential
---
coexist
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [exist] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Does life exist on other planets?


    آیا حیات در سیارات دیگر وجود دارد؟

  • Few of these monkeys still exist in the wild.


    تعداد کمی از این میمون ها هنوز در طبیعت وجود دارند.

  • Major differences continue to exist between the two countries.


    اختلافات عمده بین دو کشور همچنان وجود دارد.

  • A solution has been found and the problem no longer exists.


    راه حلی پیدا شده و مشکل دیگر وجود ندارد.

  • On his retirement the post will cease to exist.


    پس از بازنشستگی وی، این پست از بین خواهد رفت.

  • Adequate facilities already exist to serve the needs of people visiting the town.


    امکانات کافی در حال حاضر برای پاسخگویی به نیازهای مردمی که از شهر بازدید می کنند وجود دارد.

  • It is an art gallery that exists only on the internet.


    این یک گالری هنری است که فقط در اینترنت وجود دارد.


  • شواهد رابطه آنها در قالب یک سری نامه وجود دارد.

  • I didn't think people like that existed any more.


    فکر نمی کردم دیگر چنین افرادی وجود داشته باشند.

  • The charity exists to support victims of crime.


    این موسسه خیریه برای حمایت از قربانیان جنایت وجود دارد.

  • We existed on a diet of rice.


    ما در رژیم غذایی برنج وجود داشتیم.

  • They can't exist on the money he's earning.


    آنها نمی توانند با پولی که او به دست می آورد وجود داشته باشند.

  • The problem only exists in your head Jane.


    مشکل فقط تو سرت هست جین.

  • The technology did not yet exist.


    این فناوری هنوز وجود نداشت.

  • He argued that ideas do not exist independently of the language that expresses them.


    او استدلال کرد که ایده ها مستقل از زبانی که آنها را بیان می کند وجود ندارند.


  • به نظر می رسد که آنها در تعداد قابل توجهی وجود دارند.

  • companies that exist solely for the purpose of mortgage lending


    شرکت هایی که صرفاً به منظور اعطای وام های رهنی وجود دارند

  • the enormous volcanoes now known to exist on Mars


    آتشفشان های عظیمی که اکنون در مریخ وجود دارند

  • A temple existed here hundreds of years ago.


    یک معبد صدها سال پیش در اینجا وجود داشته است.

  • I don't think ghosts exist.


    من فکر نمی کنم ارواح وجود داشته باشند.

  • Poverty still exists in this country.


    فقر هنوز در این کشور وجود دارد.


  • برخی از گونه ها در این منطقه کوچک جنگلی و در هیچ جای دیگر روی زمین وجود دارند.


  • تعداد کمی از مردم می توانند بدون آب برای بیش از یک هفته زندگی کنند.

  • No one can be expected to exist on such a low salary.


    از هیچ کس نمی توان انتظار داشت که با چنین حقوق کم وجود داشته باشد.

  • Can the mind exist independently of the body?


    آیا ذهن می تواند مستقل از بدن وجود داشته باشد؟

  • Programs like Medicaid for the poor did not exist at that time.


    برنامه هایی مانند Medicaid برای فقرا در آن زمان وجود نداشت.


  • آژانس محلی شما می تواند به شما بگوید که آیا برنامه مشابهی در جامعه شما وجود دارد یا خیر.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • cannot live


    نمی تواند زندگی کند

  • cannot exist


    نمی تواند وجود داشته باشد

  • cannot have life


    نمی تواند زندگی داشته باشد

  • cannot survive


    نمی تواند زنده بماند


  • وجود ندارند


  • زندگی ندارند

لغت پیشنهادی

appended

لغت پیشنهادی

begonia

لغت پیشنهادی

bluntness