controversy
controversy - جنجال - جدال سرسختانه
noun - اسم
UK :
US :
---
یک بحث جدی در مورد چیزی که افراد زیادی را درگیر می کند و برای مدت طولانی ادامه دارد
a lot of disagreement or argument about something usually because it affects or is important to many people
اختلاف نظر یا بحث زیاد در مورد چیزی، معمولاً به این دلیل که بر بسیاری از افراد تأثیر می گذارد یا برای آنها مهم است
یک اختلاف نظر، اغلب عمومی، که شامل ایده ها یا نظرات متفاوت در مورد چیزی است
جنجالهایی پیرامون این برنامه تلویزیونی وجود دارد که بسیاری آن را نژادپرستانه، جنسیتگرا و همجنسگرا هراسی میدانند.
این موضوعات همچنان مبنای بحث و جدل هستند.
‚ÄĘ It was in the International Amphitheatre, and there had been a big controversy about it.
در آمفیتئاتر بینالمللی بود و جنجال بزرگی در مورد آن وجود داشت.
‚ÄĘ There has been a huge controversy over where to put the city's new sports stadium and who should build it.
بحث و جدل بزرگی در مورد محل قرار دادن استادیوم ورزشی جدید شهر و اینکه چه کسی باید آن را بسازد وجود داشته است.
او روز سه شنبه پس از ماه ها جنجال استعفا داد.
نامه دال به تایمز جنجال برانگیخت.
‚ÄĘ Still the press jumped on the pygmy owl angle splashing headlines about the controversy across the top of both dailies.
با این حال، مطبوعات از زاویه جغد کوتوله پرش کردند و تیترهایی را در مورد بحث و جدل در بالای هر دو روزنامه منتشر کردند.
اگرچه هر دو طرف عصبانی بودند، اما به سرعت به دنبال خنثی کردن اختلاف بودند.
‚ÄĘ Rather than ending divisions in the Labour Party the controversies of 1935 mark the beginning of a new period of prolonged disunity.
مناقشات 1935 به جای پایان دادن به اختلافات در حزب کارگر، آغاز دوره جدیدی از نفاق طولانی مدت است.
‚ÄĘ They react to the latest discoveries with blas√© aplomb, remaining unruffled by theological controversy.
آنها نسبت به آخرین اکتشافات با هولناکی واکنش نشان می دهند و از بحث های الهیاتی آشفته باقی می مانند.
to arouse/cause controversy
برانگیختن / ایجاد اختلاف
جنجال تلخ بر سر/درباره سایت فرودگاه جدید
The controversy surrounding his latest movie continues.
جنجال پیرامون آخرین فیلم او همچنان ادامه دارد.
The President resigned amid considerable controversy.
رئیس جمهور در میان بحث و جدل های قابل توجه استعفا داد.
در مورد اینکه این داروها چقدر ایمن هستند بحث و جدل وجود دارد.
جنجال بر سر مسیر بزرگراه جدید بالا گرفته است.
He has resigned amid continuing controversy over his expense claims.
او در بحبوحه جنجال های ادامه دار بر سر ادعای هزینه هایش استعفا داده است.
دیدگاههای او بحثهای پرشوری را در میان دانشمندان دیگر برانگیخته است.
Ms Benjamin, who is no stranger to controversy herself said the scandal could have serious repercussions.
خانم بنجامین که خودش با جنجال بیگانه نیست، گفت که این رسوایی می تواند عواقب جدی داشته باشد.
Much controversy surrounds the new exam.
بحث و جدل های زیادی پیرامون امتحان جدید وجود دارد.
بودجه عمومی می تواند مناقشات مربوط به تامین مالی کمپین را حل کند.
کتاب طوفانی از بحث و جدل برانگیخت.
بحث بر سر موضوع غرامت برای قربانیان بود.
وزیر در بحبوحه جنجالها بر سر پیشنهادات آموزشی وی استعفا داده است.
این شبکه بر سر ادعای فیلم های مستند جعلی با جنجال مواجه شد.
به نظر میرسید که رئیسجمهور نگران اجتناب از جنجال در مورد این انتصابها بود.
این خواننده عمدا با اشعار نژادپرستانه و جنسیتی خود به بحث و جدل می پردازد.
در مورد استفاده از این داروها اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته است.
مسابقات قهرمانی امسال با بحث و جدل همراه بوده است.
امروز بحث بر سر اینکه آیا شکسپیر همه نمایشنامه هایش را نوشته است یا نه ادامه دارد.
کاری که آن ها انجام می دهند، ناگزیر به ایجاد اختلاف است.
controversy among historians
جنجال بین مورخان
controversy between the two leaders
اختلاف بین دو رهبر
her long-running controversy with fellow academics
جنجال طولانی مدت او با دانشگاهیان دیگر
the bitter controversy surrounding the introduction of the new regulations
جنجال تلخ پیرامون معرفی مقررات جدید
این موضوعی است که همیشه باعث بحث و جدل می شود.
بحث و جدل بزرگی پیرامون/بر سر استفاده از مواد مخدر در دو و میدانی وجود داشت.
این سیاست از زمانی که معرفی شد، جنجالهای شدید/تند ایجاد کرده است.
Publication of the article unleashed a scientific controversy that raged for years.
انتشار مقاله جنجال علمی را به راه انداخت که سال ها ادامه داشت.
تصمیمات رئیس جمهور جنجال های زیادی را برانگیخت.
بحث و جدل
ردیف
quarrel
نزاع
squabble
دعوا کردن
altercation
درگیری
dissension
اختلاف
مبارزه کردن
اختلاف نظر
wrangle
تیف
tiff
تف
spat
باطله
scrap
مشاجره
brawl
سوء تفاهم
contention
تحقیر می کند
misunderstanding
دانی بروک
contretemps
عذاب، عذاب دادن
donnybrook
ریواس
hassle
لگد زدن
rhubarb
امبروگلیو
bicker
سر و صدا
kickup
بحث
imbroglio
دمپوس
bickering
گوشت گاو
strife
نزاع ایالات متحده
fuss
نزاع انگلستان
wrangling
rumpus
beef
quarrelingUS
quarrellingUK
accord
توافق
تعریف و تمجید
compliment
بردباری
concurrence
صلح
forbearance
ستایش
ساکت
praise
هارمونی
اجماع، وفاق
harmony
اتفاق نظر
آرام
unanimity
هماهنگی
calm
اصلاح
concord
وحدت
concordance
آرامش
reconciliation
موافقت
unity
مطابقت
calmness
سهولت
assent
یکسانی
conformity
شباهت
شادی
sameness
اتحاد. اتصال
likeness
دوستی
happiness
تصویب
similarity
یکنواختی
ثبات
سفارش
آرامش انگلستان
uniformity
consistency
tranquillityUK