expense
expense - هزینه
noun - اسم
UK :
US :
مخارج
ارزان
خرج کردن
گران قیمت
---
مقدار پولی که برای چیزی خرج می کنید
مقدار پولی که یک کسب و کار یا سازمان باید برای چیزی خرج کند
money that an employee spends while doing their job on things such as travel and food and which their employer then pays back to them
پولی که یک کارمند در حین انجام کار خود برای اموری مانند مسافرت و غذا خرج می کند و کارفرما آن را به آنها پس می دهد.
استفاده از پول، زمان یا تلاش
چیزی که باعث می شود پول خرج کنید
پولی که هنگام انجام کارتان خرج می کنید، کارفرمایتان آن را به شما پس خواهد داد
مقدار پول مورد نیاز یا استفاده شده برای انجام یا خرید چیزی؛ هزینه
مقدار پولی که یک شخص یا کسب و کار برای انجام کاری خرج می کند
مقدار زیادی پول که چیزی هزینه می کند
money that you spend when you are doing your job that an employer or other organization pays back to you
پولی که هنگام انجام کارتان خرج می کنید، که کارفرما یا سازمان دیگری به شما پس می دهد
اگر چیزی تمام هزینه ها پرداخت شده باشد، لازم نیست خودتان برای چیزی بپردازید
توسط کسی پرداخت شده است
با استفاده از پولی که توسط کارفرمای شما بازپرداخت می شود
برای ساختن چیزی فوق العاده خوب، پول زیادی خرج کنید
to show the full amount of money paid for something as a cost in a company's accounts, rather than showing it as a lower and lower amount over a period of time
برای نشان دادن مقدار کامل پول پرداخت شده برای چیزی به عنوان هزینه در حساب های یک شرکت، به جای نشان دادن آن به عنوان مبلغ کمتر و کمتر در یک دوره زمانی
من با هزینه او تحصیل کردم و تا زمانی که سرمایه او را پس ندهم، استخدام مستقیم من غیرقانونی است.
The fateful words do not establish a trust in favour of him but instead a trust at his expense in favour of another person.
سخنان سرنوشت ساز اعتمادی به نفع او ایجاد نمی کند، بلکه اعتمادی را به قیمت او به نفع شخص دیگری ایجاد می کند.
مشکل هزینه و تلاش در انجام این کار است، نه در دسترس بودن مواد.
گاست تصمیم گرفت که با هزینه شخصی خود ادامه دهد و تا جایی که می تواند با مبارزان فیلم بگیرد.
Thus the legal aid scheme permits those eligible to take the risk of litigation at the possible expense of the Fund.
بنابراین طرح کمک حقوقی به افراد واجد شرایط این امکان را می دهد که خطرات دعوی قضایی را با هزینه احتمالی صندوق بپذیرند.
Or we could leave it up to the electricity generators to reduce the impact at the expense of higher bills.
یا میتوانیم آن را به ژنراتورهای برق بسپاریم تا تأثیرات را کاهش دهند، بههزینه قبضهای بالاتر.
As a practical matter a receipt showing the amount of the expense is an absolute prerequisite to substantiating a travel expense.
به عنوان یک موضوع عملی، رسیدی که میزان هزینه را نشان می دهد، پیش نیاز مطلق برای اثبات هزینه سفر است.
باغ با هزینه های هنگفت دگرگون شد.
از هیچ هزینه ای دریغ نشد (= به اندازه ای که لازم بود پول خرج کردند) تا مهمانی موفق شود.
He's arranged everything no expense spared.
او همه چیز را ترتیب داده است، هیچ هزینه ای دریغ نمی کند.
She always travels first-class regardless of expense.
او همیشه بدون در نظر گرفتن هزینه، درجه یک سفر می کند.
نتایج به خوبی ارزش هزینه کردن را دارد.
راه اندازی ماشین یک هزینه بزرگ است.
این شرکت به کارگران خود به عنوان یک هزینه به جای دارایی نگاه می کند.
living/medical/travel expenses
هزینه های زندگی / پزشکی / سفر
legal/household expenses
هزینه های قانونی/خانگی
این شرکت هزینه های عملیاتی خود را به پایین ترین سطح خود در سه سال گذشته کاهش داده است
آیا می توانم برای هزینه ها چیزی به شما بدهم؟
کمک مالی برای تامین هزینه های اضطراری
پرداخت هایی که او دریافت می کند به سختی هزینه های او را پوشش می دهد.
سرمایه گذاران املاک حق دارند هزینه های انجام شده برای خرید ملک را جبران کنند.
می توانید هزینه های سفر/سفر خود را پس بگیرید.
خرجشون رو دادیم ولی دیگه هیچی.
an all-expenses-paid trip
یک سفر با تمام هزینه ها
برای بردن یک مشتری برای صرف یک وعده غذایی با هزینه
با هزینه شرکت ما را برای صرف غذا بیرون آوردند.
او به بهای سلامتی خود این تجارت را راه اندازی کرد.
یک سیستم آموزشی که به نفع کودکان باهوش به قیمت کسانی است که در یادگیری کندتر هستند
آنها تمام هزینه های دکوراسیون خانه را پرداختند و سپس نقل مکان کردند.
بازدید آنها ما را متحمل هزینه های زیادی کرد.
house prices
قیمت خانه
این ها چقدر میشوند؟ آنها قیمتی روی آنها ندارند.
من نمی توانم آن را با این قیمت بپردازم.
یک سیستم کامپیوتری جدید با هزینه 80000 پوند نصب شده است.
برنده جایزه ای به ارزش 1000 پوند دریافت خواهد کرد.
دارایی خالص شخصی او 10 میلیون دلار است.
مشخص شد که آنها سفر درجه یک رایگان را با هزینه مالیات دهندگان دریافت کرده اند.
این پل با هزینه عمومی ساخته شده است.
شارژ
هزینه
قیمت
پرداخت
خسارت
وضع مالیات
levy
حق بیمه
outlay
تعرفه
premium
میزان
tariff
ارزیابی
بدهی
وظیفه
debit
نرخ
مجموع
عوارض
sum
بودجه
toll
مخارج
شکل
سرمایه گذاری
disbursement
مسئولیت
expenditure
اضافه شارژ
گاز گرفتن
تعهد
liability
خرج کردن
surcharge
خط پایین
برچسب قیمت
از جیب
price tag