establish
establish - تاسيس كردن
verb - فعل
UK :
US :
ایجاد
برای راه اندازی یک شرکت، سازمان، سیستم و غیره که قرار است برای مدت طولانی وجود داشته باشد یا ادامه یابد
برای شروع رابطه با کسی یا موقعیتی که ادامه خواهد داشت
برای کشف حقایقی که ثابت کند چیزی درست است
برای اینکه مردم بپذیرند که شما می توانید کاری را انجام دهید یا کیفیت خاصی دارید
برای راه اندازی یک شرکت یا سازمان، به خصوص شرکتی که برای مدت طولانی وجود دارد
to start a new company or organization. Set up is less formal than establish and is the usual phrase to use in everyday English
برای راه اندازی یک شرکت یا سازمان جدید. راه اندازی کمتر رسمی از ایجاد است، و عبارت معمول برای استفاده در انگلیسی روزمره است
برای راه اندازی کسب و کاری که خدماتی را برای عموم ارائه می دهد، مانند مغازه، رستوران یا هتل
to start a company or an organization such as a school or a hospital especially by providing the money for it – used about something that was started a long time ago
برای راه اندازی یک شرکت یا سازمانی مانند یک مدرسه یا یک بیمارستان، به ویژه از طریق تأمین پول آن - در مورد چیزی که مدت ها پیش شروع شده است استفاده شود.
برای راه اندازی یک سازمان با یک مراسم رسمی
برای راه اندازی یک شرکت، سازمان، سیستم و غیره که برای مدت طولانی در نظر گرفته شده است
برای راه اندازی یک شرکت یا سازمان که برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت
to start having a relationship with or communicating with another person company country or organization
برای شروع رابطه یا برقراری ارتباط با شخص، شرکت، کشور یا سازمان دیگری
باعث پذیرش یا آشنایی چیزی یا کسی در یک مکان، موقعیت و غیره شود.
قرار گرفتن در موقعیتی موفق در مدت زمان طولانی
کشف یا اثبات چیزی
برای شروع کاری که برای مدت طولانی دوام می آورد، یا ایجاد یا تنظیم چیزی به روشی خاص
باعث می شود کسی یا چیزی به طور کلی پذیرفته شود
برای اثبات چیزی یا نشان دادن وضعیت چیزی، esp. با جمع آوری حقایق یا اطلاعات در مورد آن
برای رسیدن به یک موقعیت موفق در یک دوره زمانی
In contrast to other trichostrongyles hypobiosis occurs at the L3 stage although their role in outbreaks of disease has not been established.
برخلاف سایر تریکوسترانگایل ها، هیپوبیوزیس در مرحله L3 رخ می دهد، اگرچه نقش آنها در شیوع بیماری ثابت نشده است.
قدرت بازخورد برای ایجاد انگیزه در عملکرد بهبود یافته به خوبی ثابت شده است.
Matt hoped to establish a caring relationship with Sandy.
مت امیدوار بود که با سندی رابطه ای دلسوزانه برقرار کند.
یک کمیته امیدوار است تا پایان ماه یک سیاست جدید دارویی را ایجاد کند.
بازرسان دلیلی برای این حمله مشخص نکرده اند.
Another condition requires Harvard to establish a reserve account to make sure that the insurer can pay outstanding medical bills.
شرط دیگر مستلزم آن است که هاروارد یک حساب ذخیره ایجاد کند تا مطمئن شود که بیمهگر میتواند قبضهای پزشکی معوقه را پرداخت کند.
مدت کوتاهی پس از خشم، راه آهن صندوق قربانیان تأسیس کرد که 519397 دلار جمع آوری کرد.
مثبت و مصمم باشید و روال های منظمی را ایجاد کنید.
They are carrying out research to establish exactly why so many species of songbird are disappearing.
آنها در حال انجام تحقیقاتی هستند تا مشخص کنند که چرا بسیاری از گونه های پرنده آوازخوان در حال ناپدید شدن هستند.
این شرکت در سال 1899 تاسیس شد.
The university was established in 1922.
این دانشگاه در سال 1922 تاسیس شد.
بیشتر پول برای ایجاد صنایع محلی و بسیج نیروی کار مصرف خواهد شد.
این کمیته در سال 1912 تأسیس شد.
آنها اکنون امیدوارند که مرکزی در کوبا ایجاد کنند.
این شرکت سال گذشته پایگاهی را در فلوریدا تأسیس کرد.
ایجاد یک ایالت/دولت/گروه/مدرسه
برای ایجاد استانداردها/اصول
بیایید برخی از قوانین اساسی را ایجاد کنیم.
این پیشنهاد یک سیستم بازرسی از زندان ها در سراسر جهان ایجاد می کند.
آنها در حال ایجاد شبکه ای از پمپ ها و خطوط لوله برای انتقال نفت هستند.
معاهده جدید یک منطقه آزاد تجاری ایجاد می کند.
برای ایجاد روابط/پیوندها/تماس ها/ارتباطات
مدرسه در تلاش است تا با جامعه محلی ارتباط برقرار کند.
او اکنون جایگاه خود را در سازمان محکم کرده است.
این مدرسه برای برتری علمی شهرت دارد.
مدت زیادی طول کشید تا خودش را تثبیت کند.
او به تازگی کسب و کار خود را راه اندازی کرده است، اما مدتی طول می کشد تا تاسیس شود.
این نمایشگاه به معرفی او به عنوان یک هنرمند کمک کرد.
در آن زمان او به عنوان یک ستاره شناخته شد.
مدت زیادی بعد از آن او خود را در تجارت تثبیت کرد.
این موفقیت به ایجاد عمل واکسیناسیون کمک کرد.
سنت ها به مرور زمان تثبیت می شوند.
It was the outbreak of the Second World War that established the tradition of the monarch's Christmas broadcast.
شروع جنگ جهانی دوم بود که سنت پخش کریسمس پادشاه را پایه گذاری کرد.
این جشنواره به عنوان یک رویداد سالانه تاسیس شده است.
پلیس همچنان در تلاش برای کشف علت این حادثه است.
تحقیقات برای اثبات حقایق انجام خواهد شد.
ما همچنان در تلاش برای شناسایی هویت مرد متوفی هستیم.
گناه او به وضوح ثابت شده است.
اثربخشی داروی جدید هنوز از نظر علمی ثابت نشده است.
آنها ثابت کرده اند که جراحات وی بر اثر سقوط بوده است.
ما باید مشخص کنیم که او در زمان تیراندازی کجا بوده است.
از آن زمان مشخص شد که اسب مورد استفاده قرار گرفته است.
هدف آن ایجاد صندوقی است که از جوانان نیازمند کمک حمایت کند.
یافت
institute
موسسه
فرم
initiate
آغازکردن
ايجاد كردن
گنجاندن
assemble
جمع آوری کنید
inaugurate
افتتاح
enact
وضع
راه اندازی
organiseUK
organiseUK
organizeUS
organizeUS
ساختن
شروع کنید
شروع
تشکیل می دهند
معرفی کنید
امن است
ساختار
برپایی
استارت آپ
ایجاد کند
به وجود بیاورد
رفتن
get going
در جای خود قرار دهد
پایه گذاری شود
سرچشمه
originate
توسعه دهد
آغاز شود
commence
پیشگام
pioneer
بستن
منحل کردن
disband
به تدریج حذف شود
بسته
تعطیل کردن
خفه شو
باد کردن
بسته شدن
را به پایان برساند
دست کشیدن
cease
نزدیک
پایان
رها کردن
نتیجه گرفتن
تخریب
جابجا کردن
حل کردن
demolish
تمام کردن
dislodge
تا کردن
dissolve
انحلال
بسته کردن
fold
دوشاخه را بکش
liquidate
برداشتن
مغازه را ببند
توقف را صدا کن
متوقف کردن
جابجا کند
discontinue
displace