proof
proof - اثبات
noun - اسم
UK :
US :
حقایق، اطلاعات، اسناد و غیره که ثابت می کند چیزی درست است
a copy of a piece of writing or a photograph that is checked carefully before the final printing is done
یک کپی از یک نوشته یا یک عکس که قبل از چاپ نهایی به دقت بررسی می شود
آزمونی در ریاضیات که آیا یک محاسبه درست است یا خیر
فهرستی از دلایلی که یک قضیه (=گزاره) در هندسه را درست نشان می دهد
a measurement of the strength of some types of alcoholic drink especially spirits
اندازه گیری قدرت برخی از انواع نوشیدنی های الکلی، به ویژه الکل
برای درمان یک ماده با یک ماده به منظور محافظت از آن در برابر آب، روغن و غیره
تصحیح چیزی
used to describe something which a particular thing cannot harm or pass through or which protects people against that thing
برای توصیف چیزی استفاده می شود که یک چیز خاص نمی تواند به آن آسیب برساند یا از آن عبور کند یا از مردم در برابر آن چیز محافظت می کند
برای توصیف چیزی استفاده می شود که نمی تواند به راحتی توسط کسی یا چیزی آسیب ببیند
to treat or make something so that a particular thing cannot harm it or pass through it or so that it gives protection against it
معالجه کردن یا ساختن چیزی به گونه ای که چیز خاصی نتواند به آن آسیب برساند یا از آن عبور کند یا در برابر آن محافظت کند
یک واقعیت یا اطلاعاتی که نشان می دهد چیزی وجود دارد یا درست است
نسخه چاپی چیزی که قبل از چاپ نسخه های نهایی بررسی و تصحیح می شود
از قدرت الکلی اعلام شده، عدد بالاتر به معنای مقدار بیشتر الکل است
providing protection against something
محافظت در برابر چیزی
برای درمان سطحی با ماده ای که آن را در برابر چیزی به ویژه آب محافظت می کند
محافظت در برابر یک چیز خاص یا آسیب نرسیدن به آن
حقایق یا اسنادی که می توان از آنها برای نشان دادن درست بودن چیزی استفاده کرد
یک نسخه چاپی از مطالب نوشته شده که قبل از چاپ نسخه های نهایی بررسی و تصحیح می شود
محاسباتی که نشان می دهد چگونه به حل یک مسئله یا معادله ریاضی رسیده است
a measure of the percentage of alcohol in an alcoholic drink equal to twice the actual percentage of alcohol
اندازه گیری درصد الکل در یک نوشیدنی الکلی، برابر با دو برابر درصد واقعی الکل
It justifies the move as proof that it is taking the independent platform integration business seriously.
این حرکت را به عنوان دلیلی بر اینکه تجارت ادغام پلت فرم مستقل را جدی می گیرد توجیه می کند.
Such actions were virtually undetectable, and on several occasions suspicion there might be but proof was impossible.
چنین اقداماتی عملاً غیرقابل کشف بودند، و در موارد متعددی ممکن است ظن وجود داشته باشد، اما اثبات غیرممکن بود.
ادعا می شد که او پولی را از تالار می دزدید، اما ما هرگز مدرک قاطعی نداشتیم.
Of course she reminded herself sternly, that was just proof that she had not had many sensual encounters.
البته او به شدت به خودش یادآوری کرد، این فقط دلیلی بود بر این که او برخوردهای نفسانی زیادی نداشته است.
او تنها کسی بود که در اتاق بود وقتی پول ناپدید شد - چه مدرک دیگری می خواهید؟
پلیس می دانست که او مقصر است، اما هیچ مدرکی نداشتند.
هیچ مدرکی وجود ندارد که او این کار را انجام داده باشد.
اگر این دلیلی بر عدم سرمایه گذاری نیست، چیست؟
آن نمایشنامه گواه این بود که حالم خوب است.
شما نمی توانید در بارها بدون مدرک سن خود مشروب بنوشید.
A key ingredient of this proof was to represent the complex numbers geometrically, and then to use a topological argument.
یکی از اجزای اصلی این اثبات، نمایش اعداد مختلط به صورت هندسی و سپس استفاده از آرگومان توپولوژیکی بود.
conclusive/definitive/scientific proof
اثبات قطعی / قطعی / علمی
پلیس او را به خرید و فروش مواد مخدر مظنون کرد، اما هیچ مدرکی نداشت.
نیاز به مدرک / نیاز به مدرک
آیا می توانید مدرکی برای اثبات هویت ارائه دهید؟
رسید را به عنوان مدرک خرید نگه دارید.
این نتایج گواه دیگری بر توانایی برجسته اوست.
هیچ مدرکی وجود ندارد که چاقو متعلق به او باشد.
ارقام بیکاری امروز ثابت می کند که طرح اقتصادی دولت کار نمی کند.
در پرونده های کیفری، بار اثبات (= الزام به ارائه دلیل) بر عهده تعقیب است.
قصد دارد استانداردهای اثبات مورد نیاز برای محکوم کردن افراد به جنایات تحت قانون تروریسم را کاهش دهد
آیا ادعا قابل اثبات است؟
او در حال بررسی شواهد آخرین رمانش بود.
این ارقام گواه زنده بی کفایتی دولت است.
او گواه زنده ای است که سن مانعی برای چالش های جدید نیست.
قبل از اینکه بتوانیم این موضوع را به دادگاه بکشانیم، به دلیل قطعی نیاز داریم.
بعید است که او بدون اثبات اتهامات وحشیانه ای را مطرح کند.
این افراد به دلیل نداشتن مدرک تبرئه شدند.
من مدرک زنده ای هستم که درمان موثر است.
این عکس آخرین گواهی بر خیانت شوهرش بود.
گزارش او هیچ مدرک مشخصی مبنی بر گناهکاری او به ما ارائه نمی دهد.
آیا مدرک مثبتی دارید که او پول را گرفته است؟
من هیچ مدرک واقعی ندارم که او در آن زمان در کشور بوده است.
ما شواهد مثبتی داریم که نشان میدهد او مخفی است.
آیا آنها مدرکی دارند که نشان دهد این همپسون بوده که کالاها را دزدیده است؟
من مشکوکم که او با هم رابطه دارد، اگرچه هیچ دلیل قطعی (= قطعی) ندارم.
اگر کسی نیاز به اثبات نبوغ اندرو دیویس به عنوان یک نویسنده دارد، این رمان همان است.
شما چند سال دارید؟ 21. آیا مدرکی بر خود داری؟
رسید خود را به عنوان مدرک خرید نگه دارید.
I was busy correcting proofs.
مشغول تصحیح شواهد بودم.
روی بطری نوشته شده که 60 درصد ثابت است.
No household security devices are proof against (= protect completely against) the determined burglar.
هیچ وسیله امنیتی خانگی در برابر (= کاملاً در برابر) سارق مصمم محافظت نمی کند.
شواهد و مدارک
attestation
تصدیق
confirmation
تائیدیه
substantiation
اثبات
corroboration
تایید
شهادت
validation
اعتبار سنجی
verification
وصیت نامه
testament
شاهد
مستندات
documentation
گواهینامه
testimonial
احراز هویت
authentication
تظاهرات
کوپن
voucher
صدور گواهینامه
certification
سوگندنامه
affidavit
مورد
پرهیزگاری
averment
داده ها
حکم
warrant
حقایق
facts
زمینه
grounds
بحث و جدل
استقرار
کلینچر
clincher
اطلاعات
مهمات
ammunition
اسناد
documents
نمایشگاه
رکورد
refutation
رد
disproof
رد کردن
contradiction
تناقض
negation
نفی
rebuff
انکار
repudiation
تخلف
contravention
مخالفت
disavowal
سردرگمی
عدم تایید
confutation
باطل شدن
disconfirmation
تحریف
rebuttal
بی اعتبار کردن
invalidation
falsification
debunking