platform
platform - سکو
noun - اسم
UK :
US :
مکان مرتفع در کنار ریل راه آهن که در آن از قطار در یک ایستگاه سوار و پیاده می شوید
صحنه ای برای ایستادن افراد هنگام سخنرانی، اجرا و غیره
the main ideas and aims of a political party especially the ones that they state just before an election
ایده ها و اهداف اصلی یک حزب سیاسی، به ویژه آنهایی که درست قبل از انتخابات بیان می کنند
فرصتی برای کسی که نظرات خود، به ویژه عقاید سیاسی خود را بیان کند
یک سازه بلند که به گونه ای ساخته شده است که مردم بتوانند در بالای محوطه اطراف بایستند یا کار کنند
نوع سیستم کامپیوتری یا نرم افزاری که شخص استفاده می کند
فرصتی برای بیان ایده های خود به تعداد زیادی از مردم
قسمت باز در پشت چند اتوبوس دو طبقه که مسافران سوار و پیاده می شوند
مکان مرتفع در کنار ریل راه آهن که در آن سوار و پیاده می شوید
سیستمی که برای پخش برنامه های تلویزیونی یا رادیویی استفاده می شود
یک سازه بلند ساخته شده تا مردم بتوانند در اطراف آن کار کنند
نوع خاصی از سیستم یا نرم افزار کامپیوتری
یک منطقه یا سازه مسطح برجسته
یک سازه بلند و مسطح در ایستگاه راهآهن، جایی که مردم در قطار سوار و پیاده میشوند
the raised part of the floor in a large room from which you make a speech or give a musical performance
قسمت برافراشته زمین در یک اتاق بزرگ که از آن سخنرانی می کنید یا اجرای موسیقی می دهید
افرادی که روی یک سکو قرار می گیرند تا با مخاطبان صحبت کنند
یک مدل کفش با کفی بسیار ضخیم بالا (= قسمت پایین)
فرصتی برای معرفی افکار یا عقاید خود به صورت عمومی
تمام کارهایی که یک حزب سیاسی قول می دهد در صورت انتخاب شدن انجام دهد
the type of computer system or smartphone you are using, in relation to the type of software (= computer programs) you can use on it
نوع سیستم کامپیوتری یا گوشی هوشمندی که استفاده می کنید، نسبت به نوع نرم افزار (= برنامه های کامپیوتری) که می توانید روی آن استفاده کنید.
(از کفش) دارای کفی بلند بسیار ضخیم (= قسمت پایین)
یک منطقه یا سازه مسطح و برجسته
Politicians’ or political parties’ platforms are the things they say they believe in and that they will achieve if they are elected
برنامه های سیاستمداران یا احزاب سیاسی چیزهایی است که آنها می گویند به آن اعتقاد دارند و در صورت انتخاب شدن به آن خواهند رسید.
a particular computer technology that can be used with some types of software programs but not with others
یک فناوری کامپیوتری خاص که میتواند با برخی از انواع برنامههای نرمافزاری مورد استفاده قرار گیرد اما با انواع دیگر قابل استفاده نیست
a method of communication or entertainment for example television radio or the internet
یک روش ارتباطی یا سرگرمی، برای مثال تلویزیون، رادیو یا اینترنت
a particular technology that is used for broadcasting television or radio programmes
فناوری خاصی که برای پخش برنامه های تلویزیونی یا رادیویی استفاده می شود
مجموعه ای از اقدامات یا ایده ها که اساس توسعه آینده را تشکیل می دهد
مجموعه ای از ایده ها و برنامه هایی که یک سیاستمدار یا حزب قول می دهد در صورت انتخاب شدن به آنها عمل کند
General Vladimir Fyodorov led an ultranationalist government to power in 2002 on a platform pledged to eliminating organized crime at any cost.
ژنرال ولادیمیر فئودوروف در سال 2002 یک دولت افراطی ناسیونالیست را به قدرت رساند که متعهد شده بود به هر قیمتی جنایت سازمان یافته را از بین ببرد.
ولدون گفت: «این معامله برای ما بستری برای گسترش به بازارهای جدید فراهم می کند.
سکوی حفاری گاز
از چه پلتفرمی می رود؟
قطاری که اکنون در سکوی 1 ایستاده است برای لیدز است.
قطار به داخل سکو کشیده شد.
این زوج روی سکوی قطار با هم آشنا شدند.
اکنون رهبر ارکستر امشب، جین گلاور، روی سکو می آید.
نمایندگان هر دو حزب در یک سکوی مشترک (= در یک جلسه صحبت کردند).
an oil/gas platform
یک سکوی نفت/گاز
یک سکوی تماشا که مناظر خیره کننده ای از دره ارائه می دهد
سکوی پرتاب (= برای فضاپیما)
میز و صندلی ها روی یک سکوی بلند قرار داشتند.
یک پلت فرم چند رسانه ای
یک پلتفرم بازی موبایل
The prevalence of smartphones has resulted in the migration of company information to mobile platforms.
رواج تلفن های هوشمند منجر به مهاجرت اطلاعات شرکت به پلتفرم های تلفن همراه شده است.
آنها بر روی یک پلت فرم ضد مهاجرت کارزار می کنند.
آنها در انتخابات بر بستری از مالیات های کم مبارزه کردند.
او از ستون روزنامه به عنوان سکویی برای دیدگاه های فمینیستی خود استفاده کرد.
platform shoes
کفش پلت فرم
قطار ادینبورگ در سکوی 4 منتظر است.
قطار شیکاگو در مسیر 9 است.
قطار بعدی که از سکوی 2 حرکت می کند، ساعت 10.30 به مقصد لندن پدینگتون است.
قطار در سکوی 3 ساعت 13.15 به لیورپول می رسد.
اتاق انتظار در سکوی 7
پادشاه با تشویق های بلند بر روی سکو سوار شد.
رهبران اتحادیه این پلت فرم را با رهبران کسب و کار در یک بحث در مورد آینده صنعت به اشتراک گذاشتند.
سکوی کنسرت در جلو بلند و تقریباً نیم دایره بود.
آنها پلت فرم عدم مداخله در درگیری های خارجی را اتخاذ کردند.
پلتفرم های جایگزین کمی برای انتخاب در انتخابات وجود داشت.
حزب در حال بحث در مورد پلت فرم جدید خود است.
او بر روی یک پلتفرم تحمل صفر نسبت به رفتارهای نژادپرستانه مبارزات انتخاباتی کرد.
وعده ها در برنامه انتخاباتی آنها
آنها در انتخابات بر اساس یک پلتفرم اصلاحات اقتصادی مبارزه کردند.
صحنه
dais
بابونه
podium
پدیوم
ایستادن
rostrum
منبر
soapbox
جعبه صابون
tribune
تریبون
pulpit
بالودر
belvedere
تخته ها
boards
کف
داربست
scaffold
صحنه سازی
scaffolding
تراس
staging
مانداپام
terrace
کف کاذب
mandapam
منطقه برجسته
raised floor
محل نمایش
raised area
کنده
سخنرانی
stump
تنظیم
lectern
جعبه
بارانداز
مجموعه صحنه
dock
پیشبند
جایگاه
apron
ازاره
grandstand
عرصه
plinth
آمبو
arena
ambo
minbar