couple
couple - زن و شوهر
noun - اسم
UK :
US :
جفت
دو نفر که ازدواج کرده اند یا رابطه جنسی یا عاشقانه دارند
برای اتصال یا بستن دو چیز به یکدیگر
برای داشتن رابطه جنسی
two or a few things that are similar or the same or two or a few people who are in some way connected
دو یا چند چیز مشابه یا یکسان، یا دو یا چند نفر که به نوعی به هم مرتبط هستند
two people who are married or in a romantic or sexual relationship or two people who are together for a particular purpose
دو نفر که ازدواج کرده اند یا در یک رابطه عاشقانه یا جنسی هستند یا دو نفر که برای هدف خاصی با هم هستند
برای پیوستن یا ترکیب کردن
وقتی دو نفر یا دو حیوان با هم جفت می شوند، رابطه جنسی دارند.
دو نفر که ازدواج کرده اند یا زمان زیادی را با هم می گذرانند. در یک رابطه عاشقانه
و من فرد را چند بار در چند سال گذشته دیده ام.
چند ساعتی طول کشید تا بتوانم به النور دارسی برگردم.
یک زوج مسن در همسایگی زندگی می کنند.
یک زوج مسن روی نیمکت پارک نشسته بودند.
یک زوج کارآفرینی که با آنها صحبت کردیم همیشه می خواستند یک تختخواب و صبحانه راه اندازی کنند.
اکثر ورشکستگی ها شامل زوج هایی می شود که مشترکاً دادخواستی برای از بین بردن بدهی های خود ارائه می دهند.
شرلی و باب یک زوج جوان با دو فرزند کوچک هستند.
این خانه توسط یک زوج جوان خریداری شده است.
آنها زوج خوبی هستند، اینطور نیست؟
By making breaking up harder to do supporters believe that couples will focus more on staying together.
با سختتر کردن جدایی، حامیان بر این باورند که زوجها بیشتر روی با هم ماندن تمرکز خواهند کرد.
با این حال، به دور از دوربین ها و میکروفون ها، این زوج مدام با هم مشاجره کردند.
The couple fell in love before they had even set eyes on each other during a six-month long distance courtship.
این زوج قبل از اینکه حتی در طی یک دوره نامزدی شش ماهه از راه دور به یکدیگر چشم دوخته باشند، عاشق یکدیگر شدند.
زوجی که همسایه من هستند
He intends to invite some of these couples and top fertility clinic experts to appear before his panel.
او قصد دارد از تعدادی از این زوج ها و کارشناسان برتر کلینیک باروری دعوت کند تا در پنل خود حاضر شوند.
It's increasingly common for unmarried couples to live together.
زندگی مشترک زوج های مجرد به طور فزاینده ای رایج است.
زوج جوانی دست در دست هم در کنار ساحل قدم می زدند.
دیدم چند مرد بیرون آمدند.
یکی دو سال پیش به آنجا رفتیم.
چند دقیقه / ساعت / روز / هفته / ماه
چند نفر / دوستان / بچه ها
قبلاً یکی دو بار او را دیده بودم.
من یک دقیقه دیگر با شما خواهم بود. چند تا کار هست که اول باید انجام بدم.
ما می توانیم آن را در یکی دو هفته آینده انجام دهیم.
در چند روز گذشته اتفاقات جدیدی رخ داده است.
یکی دو سال گذشته سخت بوده است.
چند فایل دیگر برای خواندن وجود دارد.
married couples
زوج های ازدواج کرده
same-sex/gay/lesbian couples
زوج های همجنس/همجنسگرا/لزبین
یک زوج جوان
یک زوج مسن
این زوج سلطنتی سال آینده به نیوزیلند سفر خواهند کرد.
چند زوج روی زمین رقص بودند.
این زوج در سال 2016 ازدواج کردند / ازدواج کردند.
با زوجی از شیکاگو آشنا شدیم که با سه فرزندشان در سفر بودند.
ما بعد از چند لحظه آنجا خواهیم بود.
جمعیت این کشور ممکن است طی چند دهه به 30 میلیون نفر کاهش یابد.
من می خواهم در ابتدا به چند نکته اشاره کنم.
من فقط یکی دو سوال دارم.
من اخیراً چند بازی برای ذخیره انجام داده ام.
زوج های بدون فرزند که به دنبال فرزندخواندگی هستند
ایستادیم و نان تست برای زوج خوشبخت نوشیدیم.
آنها یک زوج زیبا می سازند.
هتل پر از زوج های ماه عسل بود.
دکتر گفت پایم باید تا یکی دو روز دیگر بهتر شود.
چند نفر با این پیشنهاد مخالفت کردند، اما اکثریت قریب به اتفاق آن را تایید کردند.
باید چند ساعت دیگر صبر کنیم تا رنگ خشک شود.
او یکی دو سال دیگر بازنشسته می شود.
جفت
duo
دوتایی
twosome
دو نفره
dyad
زوج
twain
دوبیتی
couplet
دو
دوشناسی
duology
دواد
duplet
بند شلوار
doublet
دوقلوها
duad
تیم
brace
دوبلتون
twins
فریب دادن
همخوانی داشتن
doubleton
تنظیم
deuce
مجموعه دو تایی
doublets
دو تا از یک نوع
دو نفر
عمل دوگانه
دو برابر
دوقلو
پشت سر هم
duet
ترکیبی
شراکت
tandem
mates
combo
شخصی