within
within - در داخل
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
قبل از گذشت مدت زمان معینی
در طول یک دوره زمانی مشخص
کمتر از فاصله معینی از یک مکان خاص
در داخل یک ساختمان یا منطقه خاص
درون یک جامعه، سازمان یا گروهی از مردم
اگر چیزی در محدوده یا مجموعه ای از قوانین خاص باقی بماند، از آن حد فراتر نمی رود
درون بدن یا ذهن یک فرد
در داخل یا نه بیشتر از یک منطقه یا دوره زمانی
در محدوده چیزی، مثلاً قانون یا مجموعه ای از قوانین، و توسط آن مجاز است
داخل یا خارج از آن (منطقه، محدودیت یا دوره زمانی خاص)
اگر ظرف 14 روز از شما خبری نگیریم، با وکلای خود تماس خواهیم گرفت.
ماشین او در عرض یک ماه سه بار شکسته شده است.
در مدت کوتاهی، گری توانسته بود همه افراد گروه را توهین کند.
جایزه برتر سفر به هاوایی است که باید ظرف یک سال پس از قرعه کشی جایزه گرفته شود.
زنگ آتش به صدا درآمد و در عرض چند دقیقه ساختمان پاکسازی شد.
دستگاه بر اساس دستورالعمل های ایمنی کار نمی کند.
در مدت شش سال پس از پیوستن به شرکت، او مدیر عامل شد.
زمین داران همواره خود را به عنوان یک گروه نخبه در جامعه می دانند.
از زمانی که من به این بخش پیوستم، تغییرات زیادی در بخش ایجاد شده است.
خشونت در خانواده اغلب به الکل مربوط می شود.
طی چند روز گذشته پنج تصادف شدید رخ داده است.
شکار در پارک ممنوع است.
جناح های مختلف درون حزب برای کنترل کلی مبارزه می کنند.
کودکان باید در طول تعطیلات ناهار در محوطه مدرسه بمانند.
در چارچوب مفاد قرارداد، دلتا 50 فروند هواپیمای جدید خریداری خواهد کرد.
اگر توپ در داخل خطوط سفید قرار بگیرد، به عنوان یک سرویس منصفانه به حساب می آید.
او توسط مار گزیده شد. در عرض سه ساعت او مرد.
انتظار می رود دانش آموزانی که در فاصله دو مایلی مدرسه زندگی می کنند، کرایه اتوبوس را خودشان بپردازند.
قرار است ظرف دو سال این پل را به پایان برسانند.
شما باید ظرف هفت روز پاسخ دریافت کنید.
آمبولانس چند دقیقه پس از تماس رسید.
دو انتخابات در فاصله یک سال برگزار شد.
خانه ای در یک مایلی ایستگاه
آیا در فاصله پیاده روی است؟
این سوال در حوصله این گفتار نیست.
ما اکنون در تیررس دشمن هستیم.
برای او سخت است که در درآمد خود زندگی کند (= بدون خرج کردن بیش از درآمدش).
به نظر می رسد صدا از داخل ساختمان می آید.
در صنعت کشاورزی نارضایتی وجود دارد.
علیرغم اندوهی که داشت، نیرویی پنهان در درون خود یافت.
دو سوم کالیفرنیایی ها در 15 مایلی ساحل زندگی می کنند.
در سال 1992 کنترل های فرامرزی در اتحادیه اروپا برچیده شد.
برای سفارشات در بریتانیا، لطفا 2.50 پوند را برای پست و بسته بندی ضمیمه کنید.
استراحتگاه در دسترس (= نه چندان دور) از پیست های اسکی قرار دارد.
ما توصیه می کنیم که این شراب باید ظرف شش ماه مصرف شود.
چند ساعت پس از وقوع این فاجعه، یک تیم نجات اضطراری جمع آوری شد.
بلیط ها باید ظرف یک هفته (= قبل از پایان این هفته) به دست شما برسد.
او در حرفه خود بسیار مورد توجه است.
هدف اکنون در محدوده بود و بنابراین او هدف گرفت و شلیک کرد.
او می توانست احساس کند که هدفش در دسترس است (= می شد به آن رسید).
مناره کلیسای جامع اکنون در معرض دید بود (= دیده می شد).
We came within five points of beating them (= we would have beaten them if we had had five more points).
ما به پنج امتیاز از شکست دادن آنها رسیدیم (= اگر پنج امتیاز بیشتر داشتیم آنها را شکست می دادیم).
من در چارچوب قانون (= قانونی) عمل می کردم.
او موفق شد آخرین فیلم خود را به خوبی با بودجه کامل به پایان برساند.
من حق دارم درخواست آنها را رد کنم.
اکثر مردم کالیفرنیا در 20 مایلی ساحل زندگی می کنند.
بلیط ها باید ظرف یک هفته به دست شما برسد.
شرکت همیشه در چارچوب قانون (= قانونی) عمل کرده است.