recommend

base info - اطلاعات اولیه

recommend - توصیه

verb - فعل

/ˌrekəˈmend/

UK :

/ˌrekəˈmend/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [recommend] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The hotel's new restaurant comes highly recommended (= a lot of people have praised it).


    رستوران جدید هتل به شدت توصیه می شود (= افراد زیادی آن را تحسین کرده اند).


  • آیا می توانید یک هتل خوب معرفی کنید؟

  • I recommend the book to all my students.


    خواندن کتاب را به همه دانش آموزانم توصیه می کنم.

  • She was recommended for the post by a colleague.


    او برای این پست توسط یک همکار توصیه شد.

  • This game is recommended for children aged 12 and above.


    این بازی برای کودکان 12 سال به بالا توصیه می شود.

  • The guidelines recommend low-fat dairy products as excellent sources of calcium


    دستورالعمل ها محصولات لبنی کم چرب را به عنوان منابع عالی کلسیم توصیه می کنند

  • The report recommended a 10% pay increase.


    این گزارش افزایش 10 درصدی دستمزد را توصیه کرد.

  • It is dangerous to exceed the recommended dose.


    بیش از دوز توصیه شده خطرناک است.

  • a recommended price of $50


    قیمت پیشنهادی 50 دلار

  • He recommended reading the book before seeing the movie.


    او خواندن کتاب را قبل از دیدن فیلم توصیه کرد.

  • I recommend using the latest version of the browser.


    توصیه می کنم از آخرین نسخه مرورگر استفاده کنید.

  • My doctor recommended against surgery.


    دکتر من توصیه کرد که از جراحی جلوگیری شود.

  • Medical guidelines recommend against using this drug to treat migraines.


    دستورالعمل های پزشکی استفاده از این دارو را برای درمان میگرن توصیه نمی کند.

  • I recommend that he see a lawyer.


    توصیه می کنم به وکیل مراجعه کند.

  • I recommend that he should see a lawyer.


    من به او توصیه می کنم که به یک وکیل مراجعه کند.

  • It is strongly recommended that the machines should be checked every year.


    اکیداً توصیه می شود که ماشین آلات باید هر سال بررسی شوند.

  • We'd recommend you to book your flight early.


    ما به شما توصیه می کنیم پرواز خود را زودتر رزرو کنید.


  • آیا می توانید توصیه کنید چقدر باید شارژ کنیم؟


  • این سیستم چیزهای زیادی برای توصیه دارد.

  • Consult a solicitor who is personally recommended to you.


    با وکیلی که شخصاً به شما توصیه شده است مشورت کنید.

  • Food supplements are sometimes recommended for diabetic patients.


    گاهی اوقات مکمل های غذایی برای بیماران دیابتی توصیه می شود.


  • من می توانم این کتاب را به همه علاقه مندان به غذا توصیه کنم.


  • این فیلم را حتما توصیه می کنم.

  • In the 1990s, doctors routinely recommended hormone replacement therapy.


    در دهه 1990، پزشکان به طور معمول درمان جایگزینی هورمونی را توصیه کردند.

  • The commission unanimously recommended the proposal.


    کمیسیون به اتفاق آرا این پیشنهاد را پیشنهاد کرد.

  • This book is highly recommended by teachers.


    این کتاب به شدت توسط اساتید توصیه می شود.


  • چه کسی را برای این کار توصیه می کنید؟

  • They were invited to recommend likely candidates for the two new positions.


    از آنها دعوت شد تا نامزدهای احتمالی را برای دو موقعیت جدید معرفی کنند.

  • We’d recommend you to book your flight early.


    من به شما توصیه می کنم به او نگویید.

  • a recommended price of $50


  • I’d advise you not to tell him.


synonyms - مترادف

  • پیشنهاد می دهد

  • endorse


    تایید و امضا


  • مدافع


  • پیشنهاد کند


  • پیشنهاد


  • پیشرفت

  • commend


    ستایش کردن

  • nominate


    نامزد کردن


  • ژست

  • proffer


    قضیه

  • proposition


    جدول


  • پلاگین

  • plug


    تجویز کند

  • prescribe


    نکته

  • tip


    توت

  • tout


    طرفدار ایالات متحده

  • extol


    favourUK

  • favorUS


    اشاره

  • favourUK


    ستایش


  • حاضر

  • praise


    فشار دادن


  • ارسال


  • تعالی بخشید


  • تحریم

  • exalt


    دومین


  • قرار دادن


  • تایید برای


  • تایید کردن

  • vouch for


    بزرگ



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

beautified

لغت پیشنهادی

promote

لغت پیشنهادی

mutiny