office

base info - اطلاعات اولیه

office - دفتر

noun - اسم

/ˈɑːfɪs/

UK :

/ˈɒfɪs/

US :

family - خانواده
officer
افسر
official
رسمی
officialdom
رسمی بودن
officialese
غیر رسمی
officiousness
منصب
unofficial
رسما
officious
به طور رسمی
officiate
---
officially
---
unofficially
---
officiously
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [office] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • workplace


    محل کار


  • پایه

  • bureau


    دفتر


  • بخش

  • workroom


    اتاق کار

  • centerUS


    مرکز ایالات متحده

  • centreUK


    مرکز انگلستان


  • شرکت


  • مرکز فرماندهی


  • ایستگاه


  • استودیو


  • شاخه


  • ساختمان


  • کارخانه

  • foundry


    ریخته گری

  • organisationUK


    سازمان انگلستان

  • organizationUS


    سازمان ایالات متحده


  • گیاه

  • precinct


    حوزه


  • فروشگاه


  • ایستگاه کاری

  • workstation


    محل کسب و کار


  • منطقه کار


  • کارگاه


  • مطالعه


  • آتلیه


  • فضای کار

  • atelier


    کار کردن

  • workspace


    طبقه مغازه



antonyms - متضاد

  • خانه

لغت پیشنهادی

apprising

لغت پیشنهادی

refuse

لغت پیشنهادی

attire