office
office - دفتر
noun - اسم
UK :
US :
ساختمانی که متعلق به یک شرکت یا سازمان است، با اتاق هایی که افراد می توانند روی میز کار کنند
اتاقی که در آن شخصی میز دارد و به تنهایی یا با افراد دیگر کار می کند
یک شغل یا موقعیت مهم با قدرت، به ویژه در دولت
اتاق یا ساختمانی که مردم برای درخواست اطلاعات، خرید بلیط و غیره به آنجا می روند
مکانی که پزشک یا دندانپزشک افراد را معاینه یا معالجه می کند
در نام برخی از ادارات دولتی استفاده می شود
a British television comedy that was first broadcast in 2001 and has won Golden Globe and BAFTA awards. The programme is about the lives of workers in the Slough office of a fictional (=not real) paper company called Wernham Hogg, and is filmed in the style of a documentary. The Office was written and directed by Ricky Gervais and Stephen Merchant. Ricky Gervais plays the part of David Brent, the general manager who thinks he is much more talented and entertaining than he really is. Other actors appearing in the programme include Martin Freeman, Mackenzie Crook, and Lucy Davis. Local versions of The Office have been in other countries including the US.
یک کمدی تلویزیونی بریتانیایی که اولین بار در سال 2001 پخش شد و برنده جوایز گلدن گلوب و بفتا شده است. این برنامه درباره زندگی کارگران دفتر اسلاف یک شرکت تخیلی (=نه واقعی) کاغذ به نام ورنهام هاگ است و به سبک مستند فیلمبرداری شده است. The Office توسط ریکی جرویز و استفان مرچانت نوشته و کارگردانی شده است. ریکی جرویس نقش دیوید برنت، مدیر کل را بازی میکند که فکر میکند بسیار با استعدادتر و سرگرمکنندهتر از آنچه هست است. از دیگر بازیگرانی که در این برنامه حضور دارند می توان به مارتین فریمن، مکنزی کروک و لوسی دیویس اشاره کرد. نسخه های محلی The Office در کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده وجود داشته است.
اتاق یا ساختمانی که در آن افراد روی میز کار می کنند
برای انجام تجارت زیاد و کسب درآمد زیاد
اتاق یا ساختمانی که افراد می توانند برای خرید بلیط یا دریافت اطلاعات یا خدمات دیگری به آنجا بروند
یک شغل یا موقعیت مهم، به ویژه در یک دولت
در نام برخی ادارات و سازمان های دولتی بریتانیا استفاده می شود
a room or part of a building in which people work especially sitting at tables with computers, phones, etc., usually as a part of a business or other organization
اتاق یا بخشی از یک ساختمان که در آن افراد کار می کنند، به ویژه نشستن پشت میزها با رایانه، تلفن و غیره، معمولاً به عنوان بخشی از یک تجارت یا سازمان دیگر.
بخشی از یک شرکت
مکانی که می توانید برای مشاوره یا دریافت درمان از یک پزشک یا دندانپزشک به آنجا بروید
موقعیت اقتدار و مسئولیت در یک دولت یا سازمان دیگر
a department of the national government in Britain, or an official government organization
یک بخش از دولت ملی در بریتانیا، یا یک سازمان دولتی رسمی
a place in a building where a business is carried on by people working at desks (= special tables) used for writing and for holding telephones and computers
مکانی در ساختمان که در آن افراد کار بر روی میز (= میزهای مخصوص) که برای نوشتن و نگهداری تلفن و رایانه استفاده می شود، تجارت می کنند.
دفتر همچنین محل کسب و کار است که در آن یک پزشک، وکیل یا سایر متخصصان افراد را می بیند
بخشی از یک اداره دولتی
a room or building in which people work especially sitting at desks with computers, phones, etc., as a part of a business or other organization
اتاق یا ساختمانی که افراد در آن کار می کنند، به ویژه نشستن پشت میز با رایانه، تلفن و غیره، به عنوان بخشی از یک تجارت یا سازمان دیگر.
محل کار کسی
اتاقی که یک نفر یا تعداد کمی از افراد در آن کار می کنند
یک اتاق یا بخشی از یک ساختمان که در آن می توانید اطلاعات کسب کنید، بلیط بخرید و غیره.
مکانی که پزشک یا دندانپزشک بیماران خود را می بیند
یک بخش از دولت ملی، یا یک سازمان رسمی دولتی
من هرگز واقعاً از کار در یک اداره لذت نمی بردم.
فرانک با شرلی دفتر مشترکی دارد.
لبه تخت نشست و شماره دفترش را گرفت.
جولیان هیمن در دفترش در انتهای طبقه همکف بود.
دفتر سرپرست
این شرکت در حال انتقال به دفاتر جدید در آن سوی شهر است.
امروز میری دفتر؟
متاسفم، آقای اندرس امروز در دفتر نیست.
من روز سختی را در دفتر داشتم.
یک دفتر منطقه ای / شعبه
office workers
کارمندان اداره
یک کار اداری
یک ساختمان اداری
توسعه جدید شامل مسکن و فضای اداری خواهد بود.
من قرار است هفته آینده از دفتر خارج شوم.
برخی از افراد باید یک دفتر مشترک داشته باشند.
بیا تو دفتر من
مطب پزشک/دندانپزشک
صورتحساب ویزیت مطب به پزشک
یک دفتر فروش بلیط
وزارت کشور
وزارت امور خارجه و مشترک المنافع
دفتر تجارت منصفانه
یک پروژه تحقیقاتی که توسط دفتر ولز انجام شده است
او به مدت ده سال وزیر کابینه بود.
او چه مدت در این سمت بوده است؟
شاید او برای مدت طولانی در سمت خود باقی ماند.
این رسوایی بر دوران ریاست وی سایه افکند.
حزب سال هاست که از کار افتاده (= حکومت تشکیل نداده است).
The present government took office in 2017.
دولت فعلی در سال 2017 روی کار آمد.
او سه سال پس از ترک پست درگذشت.
او اعلام کرده است که دیگر نامزد انتخابات نخواهد شد.
او هرگز به دنبال مناصب دولتی نبوده است.
او به مدت پنج سال سمت خزانه داری را بر عهده داشت.
من گاهی اوقات شنبه ها که سرمان شلوغ است به دفتر می روم.
گاهی اوقات مجبورم تا دیر وقت در دفتر بمانم.
workplace
محل کار
پایه
bureau
دفتر
بخش
workroom
اتاق کار
centerUS
مرکز ایالات متحده
centreUK
مرکز انگلستان
شرکت
مرکز فرماندهی
ایستگاه
استودیو
شاخه
ساختمان
کارخانه
foundry
ریخته گری
organisationUK
سازمان انگلستان
organizationUS
سازمان ایالات متحده
گیاه
precinct
حوزه
فروشگاه
ایستگاه کاری
workstation
محل کسب و کار
منطقه کار
کارگاه
مطالعه
آتلیه
فضای کار
atelier
کار کردن
workspace
طبقه مغازه
خانه