next
next - بعد
adjective - صفت
UK :
US :
رویداد بعدی، روز، زمان و غیره، رویدادی است که بعد از حال یا قبلی رخ می دهد
خانه، اتاق، مکان و غیره بعدی خانه ای است که به جایی که اکنون هستید نزدیک است
شخص یا چیز بعدی در یک لیست، سریال و غیره بعد از چیزی است که اکنون با آن سروکار دارید
happening or coming immediately after another one
بلافاصله پس از دیگری اتفاق می افتد یا می آید
happening or coming immediately after something – used about periods of time or parts of a piece of writing
بلافاصله بعد از چیزی اتفاق می افتد یا می آید - در دوره های زمانی یا قسمت هایی از یک نوشته استفاده می شود
اتفاق افتادن یا آمدن در زمانی بعد از اتفاق دیگری
coming after someone or something else – used about a series of groups of people periods of time or parts of a book
دنبال شخص یا چیز دیگری می آید - در مورد مجموعه ای از افراد، دوره های زمانی یا بخش هایی از یک کتاب استفاده می شود
happening soon
به زودی اتفاق می افتد
immediately afterwards
بلافاصله پس از آن
دفعه بعد
the person or thing in a list series etc that comes after the person or thing you are dealing with now
شخص یا چیزی در یک لیست، سریال و غیره که بعد از شخص یا چیزی که اکنون با آن سر و کار دارید می آید
a British shop which sells fashionable and good-quality clothes for adults and children. There are Next shops in many UK towns, but the company also sells some of its products by means of a catalogue, the Next Directory. Customers can order goods from the catalogue by telephone.
یک فروشگاه بریتانیایی که لباس های شیک و باکیفیت برای بزرگسالان و کودکان می فروشد. فروشگاههای Next در بسیاری از شهرهای بریتانیا وجود دارد، اما این شرکت برخی از محصولات خود را با استفاده از کاتالوگ به نام Next Directory نیز به فروش میرساند. مشتریان می توانند کالاها را از طریق کاتالوگ سفارش دهند.
اولین نفر بعد از حال یا بعد از مورد ذکر شده است
سریعا بعد از
زمانی که بعداً کاری را انجام می دهید اولین باری است که دوباره آن را انجام می دهید
used when describing two people or things that are very close to each other with nothing between them
برای توصیف دو شخص یا چیزهایی که به یکدیگر بسیار نزدیک هستند و هیچ چیزی بین آنها وجود ندارد استفاده می شود
هنگام انتخاب یا مقایسه به معنای بعد استفاده می شود
تقریبا
بعدی به منظور ظاهر شدن یا اتفاق افتادن، اغلب در نوعی سرگرمی
being the first one after the present one or after the one just mentioned, or being the first after the present moment
اولین بودن بعد از حال یا بعد از آن که ذکر شد یا اولین بودن بعد از لحظه حال
بلافاصله به موقع
Two people or things that are next to each other are very close to each other with nothing in between them
دو نفر یا چیزهایی که در کنار یکدیگر هستند بسیار به هم نزدیک هستند و هیچ چیزی بین آنها وجود ندارد
گاهی اوقات کنار یعنی تقریبا
Gwinnett school officials say they fear the same fate when they turn to voters for more money next year.
مقامات مدرسه گوینت می گویند وقتی سال آینده برای دریافت پول بیشتر به رای دهندگان مراجعه می کنند، از سرنوشت مشابهی می ترسند.
او در سال آینده 10 میلیون دلار درآمد داشت.
Helms, chairman of the Senate Foreign Relations Committee said he would hold hearings on the bill next week.
هلمز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، گفت که هفته آینده جلسات استماع درباره این لایحه را برگزار خواهد کرد.
اجاره هرن اصطبل سلطنتی در وست ایلسلی در برکشایر سال آینده متوقف می شود.
انتظار می رود اولین رالی هفته آینده برگزار شود.
انتظار می رود کسب و کار دیتاویژن در سال آینده حدود 5 میلیون پوند درآمد داشته باشد، اما پس از آن به شدت افزایش خواهد یافت.
The School Board next week is expected to meet in executive session and determine how much it can afford to offer.
انتظار می رود که هیئت مدیره مدرسه هفته آینده در جلسه اجرایی تشکیل جلسه دهد و تعیین کند که چقدر می تواند ارائه دهد.
In autumn, youngsters will be urged to collect conkers, ash keys and acorns to grow next year's seedlings.
در پاییز، از جوانان خواسته میشود که برای رشد نهالهای سال آینده، کلوچهها، کلیدهای خاکستر و بلوط جمعآوری کنند.
قطار بعدی به بالتیمور ساعت ده است.
شش ماه آینده سخت ترین خواهد بود.
فصل بعدی به وضعیت پس از جنگ می پردازد.
Who's next?
نفر بعدی کیست؟
زن اتاق بغلی با صدای بسیار بلند صحبت می کرد.
بسته در چند روز آینده می رسد.
بیهوش شدم و چیز بعدی که فهمیدم در بیمارستان هستم.
در اینجا، مدرسه را ترک میکنید و بعد میدانید که ازدواج کردهاید و سه فرزند دارید.
Next Thursday is 12 April.
پنجشنبه آینده 12 آوریل است.
دفعه بعد کتاب میارم
من ماه آینده میرم
اجاره ماه آینده امروز سررسید است.
مهم نیست - دفعه بعد بهتر است.
اگر جایزه ای نبردید، دفعه بعد بهتر است.
من هرگز نمی دانم از یک روز به روز دیگر چه انتظاری داشته باشم.
من می توانم از یک شوخی و همچنین مرد بعدی لذت ببرم، اما این خیلی زیاد است.
او تصمیم گرفت به نیویورک نقل مکان کند تا حرفه خود را به سطح بالاتری برساند.
ما در حال ارتقاء طراحی وب به سطح بعدی هستیم.
قرار بعدی شما کی است؟
در چراغ های راهنمایی بعدی به چپ بپیچید.
Who’s next?
نزدیکترین سوپرمارکت کجاست؟
Where’s the nearest supermarket?
جانت نزدیکترین به پنجره (= از همه افراد اتاق) نشسته است.
سارا کنار پنجره نشسته است (= درست کنار آن)
چه کسی نزدیک ترین درب خانه نشسته است؟
Who’s sitting nearest the door?
چه کسی در دفتر کنار دفتر شما کار می کند؟
به خیابان بعدی سمت راست بروید.
به نظر شما رئیس جمهور بعدی چه کسی خواهد بود؟
اینجا واقعاً هیچ چیز تغییر نمی کند. یک روز تقریباً شبیه روز دیگر است.
(دفعه بعد که می خواهید چیزی قرض بگیرید، لطفاً ابتدا از من بپرسید.
من آنقدر سرم شلوغ است که به سختی می توانم به یاد بیاورم که قرار است از یک دقیقه به بعد چه کار کنم.
ذیل
coming
آینده
متعاقب
approaching
نزدیک شدن
consequent
در نتیجه
ensuing
قریب الوقوع
imminent
موفق شدن
succeeding
در حال ظهور
upcoming
پیش رو
impending
پی در پی
looming
متوالی
nearing
بعد از
oncoming
بعدی
successive
بالا آمدن
consecutive
مستقیم بعد از
forthcoming
آمدن
resulting
پایین دست
subsequential
نهایی
coming after
بعد
coming next
خلفی
coming up
نزدیک
downstream
eventual
posterior
proximate
قبلی
earlier
زودتر
سابق
آخر
preceding
قبل
سابقه
precedent
پیشین
antecedent
قدامی
anterior
در گذشته
erstwhile
فوق
foregoing
زود
گذشته
جلو
fore
قدیمی
مشکل
quondam
سابق-
bygone
سر وقت
ex-
اولین
one-time
کهن
یک بار
در حالی که
دیر
whilom
از دست رفته
قبل از
foregone
تاریخی
از قبل
تمام شده
beforehand
تکمیل شد
finished
رفته
completed
gone