never
never - هرگز
adverb - قید
UK :
US :
نه در هر زمان یا نه یک بار
استفاده می شود برای تاکید بر اینکه منظور شما هرگز
برای تأکید بر این که شما متعجب یا عصبانی هستید زیرا کسی هرگز کاری را انجام نداده است
برای تاکید بر اینکه هرگز فکر یا ایده خاصی نداشته اید استفاده می شود
می گفت که کاملا غیرممکن است که اتفاقی بیفتد
برای تاکید بر اینکه چیزی هرگز اتفاق نیفتاده است
زمانی استفاده می شود که از چیزی بسیار شگفت زده شوید
نه در هر زمان یا نه در هر مناسبتی
به عنوان راهی برای گفتن هرگز با تاکید بیشتر استفاده می شود
نه در هر زمان، یا نه در هر مناسبتی
دولت هرگز نمی تواند نسبت به ایجاد قدرت یا قدرت هایی که ممکن است رقیب قدرت خود باشد بی تفاوت باشد.
من هرگز به هاوایی نرفته ام.
او پیش از این هرگز چنین مسائلی را با دوستش در دستورات مقدس مطرح نکرده بود.
او هرگز از دستور کار راست رادیکال منحرف نشد، اما چهره ای گرم و دلسوز به آن داد.
او درست از کنار من رد می شود و حتی سلام هم نمی کند.
منظره تماشایی بود - هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.
هرگز فراموش نمی کنم که برای اولین بار در یکی از سمینارهای توزیع کننده ما در سون اسپرینگز، پنسیلوانیا ملاقات کردم.
I will never forget meeting them for the first time at one of our distributor seminars in Seven Springs, Pennsylvania.
موریسی هرگز این چیزهای کوچک را فراموش نخواهد کرد.
در ونکوور هرگز اینقدر گرم نمی شود.
ما دیگر هیچ وقت بیرون نمی رویم تا غذا بخوریم یا در خانه پیتزا نخوریم.
تئو دو بار ازدواج کرد، اما هرگز صاحب فرزند نشد.
ما یک ضربه با مین و گلولههای وارده داشتیم، اما هرگز حتی با فشار هم منفجر نشدیم.
هرگز در تمام عمرم اینقدر عصبانی نشده بودم.
علی تا حالا برف ندیده بود.
تو هیچوقت به من کمک نمیکنی
هرگز او را فراموش نخواهد کرد
او هرگز خارج از کشور نبوده است.
او هرگز این همه برف ندیده بود.
او کشور را ترک کرد و قول داد که دیگر برنگردد.
«به او رای میدهی؟» «هرگز.»
من برای شرکتی به نام Orion Technology کار می کنم. هرگز در مورد آنها نشنیده ام.
هرگز در تمام عمرم چنین چیز وحشتناکی ندیده بودم.
هرگز رمز عبور خود را به کسی نگویید.
هرگز غذاهای انگلیسی تا این حد شیک نبوده است.
من هرگز نمی دانستم (= تا به حال نمی دانستم) شما یک خواهر دوقلو دارید.
من هرگز متوجه نشدم که چقدر آسان است.
ممکن است کسی بفهمد، و این هرگز انجام نخواهد شد (= این قابل قبول نیست).
او هرگز آنقدر که لبخند زد (= حتی یک بار هم لبخند نزد).
اکثر مردم حتی نام ایگی را نشنیده اند.
«من دقیقاً به رئیسم گفتم که درباره او چه فکر میکردم.» «تو هرگز انجام ندادی!» (= «مطمئناً این کار را نکردی!»)
‘You took my bike.’ ‘No, I never.’
«تو دوچرخهام را بردی.» «نه، من هرگز.»
هرگز نترس (= نگران نباش)، همه چیز درست خواهد شد.
بسیاری فکر می کردند که این کتاب نمی تواند تبدیل به یک فیلم سینمایی شود، اما با هالیوود هرگز نگو هرگز.
برای خرید یک ماشین جدید در هرگز-هرگز
خوب من هرگز! آرزوی ازدواج کردن و به ما نگفتن!
ما هرگز به استرالیا نرفته ایم.
من هرگز چیزی به این مسخره نشنیده بودم.
هرگز کسانی را که جان خود را برای کشورشان فدا کردند فراموش نکنیم.
جنگ ها هرگز چیزی را حل نمی کنند.
او تهدید به شلیک کرد، اما من هرگز فکر نمی کردم (= فکر نمی کردم) او شلیک کند.
من هرگز متوجه نشدم که شما برادرم را می شناسید.
هیچ وقت برای شروع یک رژیم غذایی سالم دیر نیست.
او هرگز 61 ساله نیست! (= باورش سخت است که 61 سال دارد!) او خیلی جوان به نظر می رسد.
تو نوشیدنی منو دزدیدی! نه، من هرگز (= نکردم).
هرگز از طریق پیامک با کسی قطع رابطه نکنید.
هرگز
در هیچ زمان
نه در هر زمان
نه یکبار
به هیچ مناسبتی
ne'er
نه
هیچ یک
noway
به هیچ وجه
قطعا نه
در هیچ شرایطی
اصلا
نه یک لحظه
شانسی نیست
بدون حساب
تحت هیچ شرایطی
نه در حداقل
نه در هیچ شرایطی
نه تحت هیچ شرایطی
هیچ راهی نیست
هیچ چی
نه در هیچ درجه ای
نه روی نلی شما
noways
nowise
همیشه
دائما
continually
به طور پیوسته
continuously
به طور مداوم
به طور منظم
consistently
همواره
endlessly
بی پایان
habitually
بر حسب عادت
invariably
بی وقفه
perpetually
تا ابد
ceaselessly
به طور دائم
eternally
به طور مکرر
بدون شکست
interminably
به طور معمول
permanently
برای همیشه
خطاناپذیر
unceasingly
بیست و چهار و هفت
unfailingly
بله
customarily
هر زمان
بدون استثنا
incessantly
infallibly
twenty-four-seven
aye