via

base info - اطلاعات اولیه

via - از طريق

/ˈvaɪə/

/ˈvaɪə/

family - خانواده

google image

description - توضیح

travelling through a place on the way to another place

سفر از طریق مکانی در مسیر رسیدن به مکان دیگر
using a particular person machine etc to send something

استفاده از یک شخص خاص، ماشین و غیره برای ارسال چیزی
going through or stopping at a place on the way to another place

عبور یا توقف در مکانی در مسیر رسیدن به مکان دیگر
using a particular machine system or person to send or receive something

استفاده از یک ماشین، سیستم یا شخص خاص برای ارسال یا دریافت چیزی
by way of or by use of

از طریق، یا با استفاده از
Do not send the application via fax.

درخواست را از طریق فکس ارسال نکنید.

example - مثال

We flew home via Dubai.

ما از طریق دبی به خانه رفتیم.
I heard about the sale via Jane.

من در مورد فروش از طریق جین شنیدم.
The news programme came to us via satellite.

برنامه خبری از طریق ماهواره به دست ما رسید.
The London-Addis flight goes via Rome.

پرواز لندن - آدیس از طریق رم انجام می شود.
Reports are coming in via satellite.

گزارش ها از طریق ماهواره می آید.
I only found out about it via my sister.

من فقط از طریق خواهرم متوجه این موضوع شدم.
I sent the application papers via fax.

من مدارک درخواست را از طریق فکس ارسال کردم.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد