thanks

base info - اطلاعات اولیه

thanks - با تشکر

exclamation - تعجب - علامت تعجب

/θæŋks/

UK :

/θæŋks/

US :

family - خانواده
thanks
با تشکر
thankfulness
سپاسگزاری
thankful
سپاسگزار
thankless
ناسپاس
thank
تشکر
thankfully
خوشبختانه
google image
نتیجه جستجوی لغت [thanks] در گوگل
description - توضیح

  • به کسی می گفتید که برای چیزی که به شما داده یا برای شما انجام داده است سپاسگزار هستید

  • used as a polite way of accepting something that someone has offered you


    به عنوان روشی مودبانه برای پذیرش چیزی که کسی به شما پیشنهاد کرده است استفاده می شود

  • used when politely answering someone’s question


    هنگام پاسخ دادن مودبانه به سؤال کسی استفاده می شود

  • the things you say or do to show that you are grateful to someone


    چیزهایی که می گویید یا انجام می دهید تا نشان دهید از کسی سپاسگزار هستید

  • →  thank you


    → متشکرم

  • words or actions that show you are grateful or pleased about something


    کلمات یا اعمالی که نشان می دهد از چیزی سپاسگزار یا خشنود هستید

  • appreciation and pleasure because of something that has been done for you


    قدردانی و لذت به خاطر کاری که برای شما انجام شده است


  • با تشکر به معنی به دلیل

  • Do you want another cup of coffee? Oh thanks.


    آیا یک فنجان قهوه دیگر می خواهید؟ آه، ممنون.

  • Could you hold the door for me? Thanks.


    آیا می توانید در را برای من نگه دارید؟ با تشکر.

example - مثال
  • ‘How are you?’ ‘Fine, thanks (= thanks for asking).’


    «حالت چطوره؟» «خوب، ممنون (= ممنون که پرسیدی).»

  • Thanks for lending me the money.


    ممنون که پول را به من قرض دادید.

  • Many thanks for your support.


    از شما برای پشتیبانیتان بسیار متشکرم.

  • ‘Would you like a coffee?’ ‘Oh, thanks.’


    «آیا قهوه می‌خواهی؟» «اوه، متشکرم.»

  • ‘Here's the change.’ ‘Thanks very much.’


    «این تغییر است.» «خیلی متشکرم.»

  • ‘Do you want to come with us?’ ‘I’d love to thanks.’


    «می‌خواهی با ما بیایی؟» «خیلی دوست دارم، متشکرم.»

  • ‘Would you like some more?’ ‘No thanks.’


    «آیا چیز دیگری می‌خواهی؟» «نه متشکرم.»

  • Shall I do that for you? No thanks.


    آیا این کار را برای شما انجام دهم؟ نه ممنون.

  • They expressed their thanks to the organizers.


    آنها از برگزارکنندگان تشکر کردند.

  • He wrote a letter of thanks to the hospital.


    نامه تشکری به بیمارستان نوشت.


  • خدا را شکر کنیم.


  • من می خواهم از همه کسانی که کمک کردند تشکر کنم.

  • Thanks to Sandy, I found this great apartment.


    به لطف سندی، این آپارتمان عالی را پیدا کردم.

synonyms - مترادف

  • متشکرم

  • much appreciated


    بسیار قدردانی می شود

  • cheers


    به سلامتی

  • thank you kindly


    از شما ممنونم


  • با تشکر فراوان

  • much obliged


    وظیفه ام است


  • خیلی ممنون

  • bless you


    به تو برکت دهد


  • ایول! احسنت


  • یک میلیون ممنون

  • ta


    تا


  • TY

  • TY


    بسیار ممنون

  • greatly appreciated


    بسیار از شما متشکرم


  • کلیسا


  • danke

  • chur


    لطف

  • danke


    مرسی

  • gracias


    مرسی بیوکاپ

  • merci


    خیلی ممنونم

  • merci beaucoup


    من به تو یکی بدهکارم


  • از صمیم قلب از شما سپاسگذارم

  • I owe you one


    من نمی توانم به اندازه کافی از شما تشکر کنم


  • یک تن متشکرم

  • I can't thank you enough


    من برای همیشه مدیون تو خواهم بود

  • thanks heaps


    من تا ابد مدیون شما هستم

  • thanks a ton


    je vous remercie beaucoup



  • I'm forever indebted to you


  • je vous remercie beaucoup


antonyms - متضاد
  • thanklessness


    ناسپاسی

  • unappreciation


    عدم قدردانی

  • ungratefulness


    بی توجهی

  • ingratitude


    بی فکری

  • unappreciativeness


    بی مهری

  • unthankfulness


    عدم سپاسگزاری

  • inconsiderateness


    عدم شناخت

  • thoughtlessness


    عدم شناسایی

  • ungraciousness


    بی ادبی

  • lack of appreciation


    بی حوصلگی

  • lack of gratitude


    انتقاد


  • non-recognition


  • rudeness


  • unmannerliness


  • boorishness


  • disregard



لغت پیشنهادی

fury

لغت پیشنهادی

sentinel

لغت پیشنهادی

lacking