door
door - در، درب
noun - اسم
UK :
US :
the large flat piece of wood glass etc that you move when you go into or out of a building room vehicle etc or when you open a cupboard
تکه تخت بزرگ چوب، شیشه و غیره که وقتی وارد یا خارج از ساختمان، اتاق، وسیله نقلیه و غیره می شوید، یا زمانی که کمد را باز می کنید، حرکت می کنید.
فضای ساخته شده توسط یک در باز
ضربه زدن به کسی با در ماشین وقتی که سوار دوچرخه می شود
a flat object that is used to close the entrance of something such as a room or building or the entrance itself
جسم مسطحی که برای بستن ورودی چیزی مانند اتاق یا ساختمان یا خود ورودی استفاده می شود
to work at the entrance of a building collecting tickets or preventing particular people from entering
کار کردن در ورودی ساختمان، تهیه بلیط یا جلوگیری از ورود افراد خاص
برای اشاره به خانه یا ساختمان دیگر استفاده می شود
بیرون در هوای آزاد
a flat usually rectangular, object that is fixed at one edge and is used to close the entrance to something such as a room building or vehicle or the entrance itself
شیئی مسطح، معمولاً مستطیل شکل که در یک لبه ثابت است و برای بستن ورودی چیزی مانند اتاق، ساختمان، وسیله نقلیه یا خود ورودی استفاده می شود.
از در برای اشاره به خانه یا ساختمان دیگر نیز استفاده می شود
او همچنان روی سنگفرش روبروی در خانه او بالا و پایین، بالا و پایین راه می رفت.
او در 44 سالگی بیشتر درها را بسته بود.
اجازه داده بودم در به سمت پشت سرم بچرخد و در همان لحظه که بسته شد، یکی در زد.
He stepped outside closed the doors, switched off the flashlight and walked back up the slope to the cottage.
بیرون رفت، درها را بست، چراغ قوه را خاموش کرد و از سراشیبی به سمت کلبه رفت.
A Sturmabteilung opened the door that led into the cabin and Frick walked through the others following.
یک Sturmabteilung دری را که به داخل کابین منتهی می شد باز کرد و فریک از آنجا عبور کرد و بقیه هم دنبال کردند.
از رختخواب بلند شد و به سمت در رفت تا گوش کند.
ما در تله را داشتیم، در پشتی.
در را باز کن!
لطفا در را پشت سر خود ببندید
در پشت سرش بسته شد.
برای بستن / به هم زدن / قفل / باز کردن درب
ضربه زدن به در/
در زدن/کوبیدن در
در را باز كردن (= رفتن و باز كردن چون كسي در آن را زده يا زنگ را زده است)
درب جلو / پشت / کناری (= در ورودی در جلو / پشت / کنار ساختمان)
اتاق خواب / آشپزخانه / ماشین / درب گاراژ
یک ماشین سالون چهار در
درب یخچال
قاب / دستگیره / قفل درب
درهای دوتایی به باغ عقب وجود دارد.
در دفترش باز شد.
هر اتاق خواب دارای دری به بالکن است.
مارک از دری در انتهای اتاق ظاهر شد.
از در که می گذشتیم تلفن زنگ خورد.
او تازه از راه رسیده است - او تازه وارد در شده است
از در بیرون رفت.
کسي در خانه است.
مرد پشت در پرسید: می توانم به شما کمک کنم؟
خانواده ای که سه در بالاتر از ما زندگی می کنند
شعبه دیگر ما فقط چند در جلوتر از جاده است.
50 درصد از در به صلیب سرخ خواهد رفت.
مجریان 75 درصد از در را نگه می دارند.
فکر می کنم اگر در آستانه مرگ باشید به مهمانی نمی آیید!
عوامل برتر تئاتر راهی به درب نوجوان می زنند.
این نشست پشت درهای بسته برگزار شد.
او در این مراسم مشغول کار درب منزل بود.
او از دوستانش استفاده کرد تا در پشت در به او کمک کنند تا وارد خدمات دولتی شود.
او مراقب بود که در را بر روی احتمال گفتگوهای بیشتر نبندد.
ورود
doorway
درگاه
پورتال
portal
افتتاح
دسترسی داشته باشید
دروازه
خروج
gateway
ورودی
egress
دریچه
ingress
دیافراگم
entree
فلپ
entryway
پوستر
exit
مسیر
hatch
راه در
aperture
خیابان
flap
رویکرد
hatchway
گذر
postern
راه خروج
گذرگاه
پریز
avenue
وسیله ورود
وسیله دسترسی
ایوان
inlet
entranceway
passageway
outlet
نتیجه
exclusion
محرومیت
denial
انکار
exit
خروج
prohibition
ممنوعیت
rejection
طرد شدن
veto
وتو
refusal
امتناع
egress
توپ سیاه
blackballing
عدم اجازه
disallowance
عدم پذیرش
nonacceptance
انحراف
declination
رو به کاهش است
declining
دور زدن
turndown
رد کردن
rebuff
جهش
bounce
طرد کردن
spurning
ضربه زدن به عقب
knock-back
دور انداختن
non-acceptance
پایان
casting off
تمام کردن
پایان دادن
اخراج
ending
repudiation
expulsion