red
red - قرمز
adjective - صفت
UK :
US :
رنگ خون داشتن
موهای قرمز رنگ نارنجی مایل به قهوه ای دارند
if you go red your face becomes a bright pink colour, especially because you are embarrassed or angry
اگر قرمز شوید، صورت شما صورتی روشن می شود، به خصوص به این دلیل که خجالت زده یا عصبانی هستید.
شراب قرمز رنگ قرمز یا بنفش است
دیدگاههای سیاسی کمونیستی یا به شدت چپ - برای نشان دادن مخالفت استفاده میشود
رنگ خون
شراب قرمز
someone who has communist or very left-wing political opinions – used especially in the past to show disapproval
کسی که عقاید سیاسی کمونیستی یا بسیار چپ دارد - به ویژه در گذشته برای نشان دادن مخالفت استفاده می شد
(به ویژه در روزنامه ها) حمایت از ایده های سیاسی چپ. سوسیالیست یا کمونیست
of Communist countries; especially formerly the communist countries of Eastern Europe
کشورهای کمونیستی؛ به ویژه کشورهای کمونیستی سابق اروپای شرقی
بیشتر از چیزی که دارید بدهکار باشید یا در یک دوره زمانی خاص ضرر کنید
به رنگ خون تازه
برای توصیف موهای نارنجی مایل به قهوه ای استفاده می شود
اگر بروید/قرمز شوید، صورتتان قرمز می شود زیرا عصبانی یا خجالت زده هستید
If your eyes are red the white part of your eyes and the skin around your eyes is red because of crying, tiredness, too much alcohol etc.
اگر چشمان شما قرمز است، قسمت سفید چشم و پوست اطراف چشم قرمز است، به دلیل گریه، خستگی، الکل زیاد و غیره.
رنگ خون تازه
فردی که عقاید سیاسی سوسیالیستی یا کمونیستی دارد
مربوط به عقاید سیاسی سوسیالیستی یا کمونیستی
(از) رنگ خون تازه
قرمز همچنین رنگ نور با طولانی ترین امواجی است که انسان می تواند ببیند.
a communist (= a person who believes in shared ownership of property and control of the methods of production)
یک کمونیست (= شخصی که به مالکیت مشترک مالکیت و کنترل روش های تولید اعتقاد دارد)
شرکت یا سازمانی که در وضعیت قرمز قرار دارد در یک دوره خاص ضرر کرده است
ارزش سهام قرمز رنگ کاهش یافته است
یک حساب بانکی که قرمز است مقداری کمتر از صفر دارد
در شرایطی که پس از کسب سود در حال از دست دادن پول هستید
اگر یک بازار سهام به سمت قرمز برود، به ارزشی پایینتر از ارزشی که در آن شروع شده است سقوط میکند
In the morning when she calls her parents, her eyes are red and moist: from sleeplessness, he assumes.
صبح که پدر و مادرش را صدا می کند، چشمانش سرخ و مرطوب است: از بی خوابی، گمان می کند.
یک لباس قرمز
او پرچم سرخ را برای آخرین بار بر فراز میدان سرخ مسکو دید.
کولبر موهای قرمز مجعد داشت و استعداد خراشیدن داشت.
او حدود یازده ساله بود، با موهای بلند قرمز در دو بافت.
bright/light/dark red lipstick
رژ لب قرمز روشن / روشن / تیره
چراغها (= چراغهای راهنمایی) قبل از اینکه بتوانم از آن عبور کنم، به رنگ قرمز تغییر کردند.
یک دسته گل رز قرمز
یک لباس / پیراهن قرمز
رنگ قرمز زنده لباس سربازان
مقاله او با اصلاحات زیادی با جوهر قرمز بازگردانده شد.
یک ماشین قرمز
موهای قرمز شعله ور او
یک سنجاب قرمز
یک دختر مو قرمز
موهایش بلند و قرمز تیره بود.
موهایش را قرمز رنگ می کند.
احساس کردم صورتم قرمز شد.
مثل چغندر قرمز شد.
یه چیزی لکنت زد و صورتش خیلی قرمز شد.
قرمز شد و شروع کرد به داد زدن سرم.
صورتش از عصبانیت سرخ شده بود.
صورتم احتمالا مثل توت فرنگی قرمز شده بود.
چشمانش از گریه قرمز شده بود.
چشمانش قرمز و پف کرده بود، انگار گریه می کرد.
ایالت ها/شهرستان های قرمز
red states/counties
طبیعت، قرمز در دندان و پنجه
اگر از او انتقاد کنید، برای گاو نر مانند پارچه قرمزی است - او کاملاً عصبانی می شود.
آیا تا به حال رمان جدید او را خوانده اید؟
اون اون دختره اونجا با لباس قرمز
سرخی غروب خورشید در افق می درخشید.
زغال ها در آتش در حال مرگ سرخ می درخشیدند.
برگها کمی قرمز به نظر می رسیدند.
لبهای قرمز یاقوتی او
چراغ راهنمایی قرمز شد.
ruby
یاقوت سرخ
scarlet
قرمز مایل به قرمز
cardinal
اصلی
cherry
گیلاس
vermilion
سرخابی
شراب
carmine
کارمین
cerise
cerise
cherry-red
قرمز آلبالویی
claret
کلرت
گل سرخ
ruby-coloured
یاقوتی رنگ
ruby-red
قرمز یاقوتی
blood-red
قرمز خونی
claret-coloured
کلری رنگ
claret-red
شراب قرمز
coral
مرجان
crimson
زرشکی
شعله
flaming
شعله ور
maroon
مارون
wine-coloured
شرابی رنگ
wine-red
قرمز آجری
brick-red
کوشین
cochineal
روباهی
foxy
رنگ صورتی
مایل به قرمز
reddish
گلگون
rosy
ناخوشایند
rufous
زنگ زده
rusty
ashen
خاکستر
ashy
خاکستری
doughy
خمیری
livid
پر جنب و جوش
lurid
مبهم
mealy
آرد
رنگ پریده
paled
اوج گرفت
palish
اوج
pallid
گوسفند
pasty
پژمرده
peaked
آنها
peaky
سفید
sallow
بلانچ شده
sallowish
جسد
wan
واکس زدن
بیمار
blanched
صورت خمیری
cadaverous
بی رنگ آمریکا
waxen
ضعیف
بی رنگ انگلستان
تخلیه شده
pasty-faced
greyUK
colorlessUS
بد
poorly
ناخوش
colourlessUK
خاکستری ایالات متحده
drained
greyUK
unwell
grayUS