pink

base info - اطلاعات اولیه

pink - رنگ صورتی

adjective - صفت

/pɪŋk/

UK :

/pɪŋk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [pink] در گوگل
description - توضیح

  • قرمز کم رنگ

  • relating to people who are homosexual


    مربوط به افرادی که همجنسگرا هستند

  • a pale red colour


    یک رنگ قرمز کم رنگ


  • یک گیاه باغی با گلهای صورتی، سفید یا قرمز

  • (1979-) a US pop singer and songwriter, who was born in Philadelphia, Pennsylvania. Her successful records include Get the Party Started (2001), So What (2008) and Raise Your Glass (2010). She is married to the motocross racer Carey Hart. Her real name is Alecia Moore.


    (1979-) خواننده و ترانه سرای پاپ آمریکایی، که در فیلادلفیا، پنسیلوانیا به دنیا آمد. از سوابق موفق او می توان به مهمانی را شروع کرد (2001)، پس چی (2008) و شیشه خود را بلند کرد (2010) اشاره کرد. او با کری هارت مسابقه دهنده موتور کراس ازدواج کرده است. نام اصلی او آلسیا مور است.

  • of a pale red colour


    به رنگ قرمز کم رنگ

  • (slightly) supporting socialist ideas and principles


    (کمی) از ایده ها و اصول سوسیالیستی حمایت می کند

  • relating to gay people


    مربوط به همجنسگرایان

  • a pale red colour


    گیاه کوچک باغچه ای با گل های صورتی، سفید یا قرمز خوشبو و برگ های باریک و سبز خاکستری یا یکی از گل های آن

  • a small garden plant with sweet-smelling pink white or red flowers and narrow grey-green leaves, or one of its flowers


    وقتی موتور ماشین صورتی رنگ می‌شود، صدای تق تق بالا می‌رود، زیرا سوخت به درستی نمی‌سوزد.

  • When a car engine pinks, it makes a high knocking sound because the fuel is not burning correctly.


    (از) رنگ قرمز کم رنگ

  • (of) a pale red color


    این گونه با پوسته صورتی و طلایی بسیار جذاب است و از جلبک ها و ریزه های دیاتومه تغذیه می کند.

  • This species is quite attractive with a pink and gold shell and feeds upon algae and diatom detritus.


    راه راه صورتی و سفید

  • pink and white stripes


    زنی با لباس حمام صورتی از پله‌های جلویی‌اش پایین خزید و دستش به ریل کنار پله‌ها چسبیده بود.

  • A woman crept down her front steps in a pink bathrobe, her hand holding on to the rail beside the steps.


    ساقه های صورتی کم رنگ در بالای برگ های سبز روشن شکوفا می شوند.

  • Stems of pale pink blooms above bright green leaves.


    میخک های صورتی

  • pink carnations


    زیباترین آن کسی بود که ژاکت صورتی کم رنگ داشت و در حین کار هرگز به اطرافش نگاه نمی کرد.

  • The prettiest was the one in the pale pink jacket who never looked around her as she worked.


    کائوپکتات صورتی رشته های شیری و رشته ای روی سینک حمام گذاشت.

  • The pink Kaopectate left milky, stringy strands on the bathroom sink.


    آنها مخفیانه دور می شوند، پلک های صورتی چشمک می زند.

  • They slid away furtively, the pink lids blinking.


example - مثال
  • pale pink roses


    گل رز صورتی کم رنگ

  • She went bright pink with embarrassment.


    او از شرم صورتی روشن شد.

  • The sun was now just a pink glow in the evening sky.


    خورشید اکنون فقط یک درخشش صورتی در آسمان عصر بود.

  • She was wearing a hot (= bright) pink top.


    او یک تاپ صورتی داغ (= روشن) پوشیده بود.

  • Outside the sky is turning pink.


    بیرون، آسمان صورتی می شود.

  • the pink pound (= money spent by gays and lesbians as an influence in the economy)


    پوند صورتی (= پولی که توسط همجنس‌بازان و لزبین‌ها به عنوان تأثیری در اقتصاد خرج می‌شود)


  • سیاست صورتی کم رنگ

  • He was pink with anger.


    از عصبانیت صورتی شده بود.

  • She could feel herself going pink.


    می‌توانست احساس کند که صورتی می‌شود.

  • The western sky was glowing pink.


    آسمان غرب صورتی می درخشید.

  • pretty pink flowers


    گل های صورتی زیبا

  • Have you been in the sun? Your nose is a bit pink.


    آیا زیر آفتاب بوده اید؟ بینی شما کمی صورتی است.


  • رشد در اقتصاد صورتی

  • She's very fond of pink.


    او خیلی به رنگ صورتی علاقه دارد.


  • یک کلاه صورتی

  • The bridesmaid wore pink.


    ساقدوش لباس صورتی پوشیده بود.

synonyms - مترادف

  • گل سرخ

  • fuchsia


    فوشیا

  • roseate


    گل رز

  • coral


    مرجان

  • salmon


    ماهی سالمون

  • blush


    سرخ شدن

  • flush


    فلاش

  • red


    قرمز

  • rosette


    روزت

  • rouge


    رژ گونه

  • red-pink


    قرمز صورتی

  • purplish-red


    بنفش قرمز

  • rose-pink


    رز صورتی

  • crimson


    زرشکی

  • scarlet


    قرمز مایل به قرمز

  • ruby


    یاقوت سرخ

  • cardinal


    اصلی


  • شراب

  • cherry


    گیلاس

  • vermilion


    سرخابی

  • claret


    کلرت

  • carmine


    کارمین

  • maroon


    مارون

  • inflamed


    ملتهب

  • garnet


    گارنت

  • infrared


    فرو سرخ

  • flushed


    برافروخته

  • puce


    پوکه

  • cerise


    cerise

  • flaming


    شعله ور

  • geranium


    شمعدانی

antonyms - متضاد
  • sickness


    بیماری


  • سلامت ضعیف

  • unhealthiness


    ناسالم بودن

  • unsoundness


    نامناسب بودن


لغت پیشنهادی

energetic

لغت پیشنهادی

crabby

لغت پیشنهادی

assembles