gay
gay - همجنس گرا
adjective - صفت
UK :
US :
اگر کسی، به خصوص یک مرد، همجنسگرا باشد، از نظر جنسی جذب افراد همجنس می شود
روشن یا جذاب
cheerful and excited
شاد و هیجان زده
احمق یا خوب نیست برخی فکر می کنند که این کلمه توهین آمیز است.
someone who is homosexual, especially a man
کسی که همجنس گرا است، به خصوص یک مرد
sexually or romantically attracted to people of the same gender and not to people of a different gender
از نظر جنسی یا عاشقانه جذب افراد هم جنس و نه افراد با جنسیت متفاوت می شود
belonging or relating to gay people and sometimes queer people (= people who do not fit a society's traditional ideas about gender or sexuality)
تعلق یا ارتباط با افراد همجنس گرا و گاهی اوقات افراد دگرباش (= افرادی که با ایده های سنتی جامعه در مورد جنسیت یا جنسیت مطابقت ندارند)
used to describe activities that gay people do that in the past have been done mainly by straight people and which may not be allowed by an area's laws
برای توصیف فعالیت هایی استفاده می شود که همجنس گرایان انجام می دهند و در گذشته عمدتاً توسط افراد مستقیم انجام می شد و ممکن است توسط قوانین یک منطقه مجاز نباشد
خوشحال
اگر مکانی همجنس گرا باشد، روشن و جذاب است
کلمه ای توهین آمیز برای توصیف چیزی که خوب، معقول یا مناسب نیست
یک همجنس گرا، به خصوص یک مرد
homosexual
همجنسگرا
(از یک شخص) شاد یا (از یک مکان) روشن و جذاب
gay men
مردان همجنسگرا
من نمی دانستم که او همجنس گرا است.
Is she gay?
آیا او همجنسگرا است؟
He is openly gay.
او آشکارا همجنسگرا است.
یک باشگاه/بار همجنس گرایان
جامعه لزبین ها و همجنس گرایان
بخش همجنس گرایان و لزبین ها در کتابفروشی
gay laughter
خنده همجنس گرایان
او احساس سبکی و همجنس گرایی می کرد.
باغ با شمعدانی های قرمز همجنس گرا بود.
My aunt is gay.
خاله من همجنس گرا است.
مارک در چهارده سالگی می دانست که همجنس گرا شده است.
جامعه همجنس گرایان و لزبین ها
gay rights
حقوق همجنس گرایان
ما به یک بار همجنس گرایان رفتیم.
The Courts have ruled that gay adoption (= adoption of a child by a gay person or a gay couple) is legal.
دادگاه ها حکم داده اند که فرزندخواندگی همجنس گرایان (= فرزندخواندگی یک فرد همجنس گرا یا زوج همجنس گرا) قانونی است.
او به شدت به ازدواج همجنس گرایان اعتقاد دارد.
ما در سالن رقص دوران همجنس گرایی قدیمی داشتیم.
خیابان ها همجنس گرا و پر از مردم بود.
Her gay lively personality made her attractive to everyone who knew her.
شخصیت پر جنب و جوش و همجنس گرا او را برای همه کسانی که او را می شناختند جذاب می کرد.
The law banned discrimination against gays.
این قانون تبعیض علیه همجنسگرایان را ممنوع کرد.
خوشحال
cheerful
بشاش
merry
شاد
buoyant
شناور
sunny
آفتابی
joyful
شادی آور
jolly
با نشاط
blithe
دلسوزی
upbeat
خوشبین
vivacious
سرزنده
روشن
exuberant
پر نشاط
joyous
خوشحالم
حباب دار
jovial
چهچه
bubbly
جوشان
mirthful
دلسوز
chirpy
خوشحال کننده
effervescent
درخشان
gleeful
خردکن
blithesome
سرخوش
gladsome
جشن
sparkling
برنده
chipper
سرخوشانه
elated
متحرک
festive
شیرینی
cheery
winsome
eupeptic
animated
canty
sullen
عبوس
dour
دورو
glum
غمگین
low-spirited
کم روحیه
morose
خنگ
saturnine
زحلی
sulky
قبر
تلخ
grim
مالیخولیا
melancholy
بدبخت
miserable
آرام بخش
جدی
sedate
هوشیار
رسمی
sober
somberUS
solemn
sombreUK
somberUS
ناراضی
sombreUK
افسرده
unhappy
دلسرد
depressed
جلگه
discouraged
ناراحت
plain
پایین در زباله ها
upset
ناامید
پایین افتاده
dejected
دلسرد کردن
despondent
پایین
downcast
دلگیر
gloomy
disconsolate
downhearted