against
against - در برابر
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
می گفت کسی با چیزی مخالف یا مخالف است
به این میگفتند که یک عمل توسط کسی نمیخواهد یا تایید میکند
معمولاً میگفتند چیزی را قانون یا قاعده مجاز نمیداند
استفاده می شود که می گوید کسی با چه کسی رقابت می کند یا در تلاش است در یک بازی، نبرد و غیره شکست دهد
برای گفتن اینکه چه کسی آسیب دیده، تهدید شده یا آسیب دیده است
معمولاً میگفتند چیزی به سطحی برخورد میکند، برخورد میکند یا میمالد
در کنار و لمس یک سطح عمودی، به خصوص برای حمایت
در جهت مخالف حرکت یا جریان چیزی
با چیز دیگری در پشت یا به عنوان پس زمینه دیده می شود
used to show that you are considering particular events in relation to other events that are happening at the same time
برای نشان دادن اینکه شما رویدادهای خاصی را در رابطه با رویدادهای دیگری که همزمان در حال وقوع هستند در نظر می گیرید استفاده می شود
می گفت با چه چیزی مقایسه می کنید
می گفت می خواهید از چه کسی یا چه چیزی محافظت کنید
می گفت به چه کسی گفته می شود یا نشان داده می شود که کار اشتباهی انجام داده است
مخالفت با یک برنامه یا فعالیت
اگر چیزی علیه کسی دارید، به دلیلی از او بدتان می آید
اگر چیزی به حساب می آید / بر علیه شما کار می کند، به شما ضرر می دهد
در کنار و لمس کردن یا حمایت شدن توسط (چیزی)
در مقابل یا در مقایسه با
در جهت مخالف به
به عنوان محافظت یا دفاع از اثرات بد
in opposition to; opposed to
برخلاف؛ مخالف با
Against also means in competition with
در مقابل نیز به معنای در رقابت با
مخالفت با چیزی یعنی رفتن در جهت مخالف آن
جهت یا به سمت
در کنار و لمس کردن یا حمایت شدن توسط چیزی
من مخالف هر شکلی از شکار هستم.
همه مخالف تعطیلی کارخانه بودند.
من در دانستن اینکه چه رنگ هایی در مقابل یکدیگر خوب به نظر می رسند مشکل دارم.
وقتی گربه سرش را به پاهایم می مالد متنفرم.
قرض گرفتن پول خلاف اصول من است.
خوردن غذای خوب بیمه خوبی در برابر بیماری است.
مبارزه با تروریسم
هفته آینده مقابل قهرمان لیگ بازی می کنیم.
ما برخلاف جریان پارو می زدیم.
این خلاف قانون است.
او مجبور شد برخلاف میلش ازدواج کند.
موافق یا مخالف اعدام هستید؟
او مخالف دیدن (= نمی خواهد او را ببیند).
من به شما توصیه می کنم این کار را نکنید.
شواهد علیه اوست.
سنش با او مخالف است.
پیانو را آنجا، کنار دیوار بگذارید.
باران به پنجره ها می کوبید.
an injection against rabies
آمپول ضد هاری
در برابر آتش احتیاط کردند.
آیا ما در برابر سرقت بیمه شده ایم؟
در برابر درد دندان هایش را به هم فشار داد.
لباس قرمزش به وضوح در برابر برف خودنمایی می کرد.
داستان عشق در پس زمینه ای از جنگ داخلی رخ می دهد.
باید مزایا را در مقابل هزینه آن بسنجید.
رسیدهای خود را در برابر بیانیه بررسی کنید.
نرخ مبادله در برابر دلار چقدر است؟
آنها 27 درصد آرا را در مقابل 32 درصد در انتخابات گذشته به دست آوردند.
او علیه تصمیم تعطیلی دانشکده صحبت کرد.
50 نفر به پیشنهاد جدید رای منفی دادند.
من بسیار مخالف این فکر هستم که وظیفه زن تربیت فرزند است.
آلمان امشب در فینال جام حذفی به مصاف برزیل می رود.
او همیشه علیه اقتدار عصیان کرده است.
او خانه را فروخت، اگرچه برخلاف میل او بود.
آنها تظاهراتی را در اعتراض به کاهش مشاغل پیشنهادی برگزار کردند.
موافق یا مخالف پیشنهاد من هستید؟
تحریم ها علیه کشور باید برداشته شود.
contra
برعکس
anti
ضد
پیشخوان
opposing
مخالف
resisting
مقاومت کردن
agin
دوباره
con
باهم
انتقادی از
disregarding
بی توجهی
hostile to
خصمانه به
opposed to
مخالف با
antagonistic towards
متضاد با
در تقابل با
مرده در برابر
در تحقیر
در مخالفت با
در نافرمانی از
خصمانه با
inimical to
برخلاف
علی رغم
در مواجهه با
مقاوم به
بی همدردی به
resistant to
بیزار از
unsympathetic to
مطابق با
antagonistic to
به نفع نیست
averse to
در مقاصد متقابل با
در برابر