amidships

base info - اطلاعات اولیه

amidships - در میان کشتی ها

adverb - قید

/əˈmɪdʃɪps/

UK :

/əˈmɪdʃɪps/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [amidships] در گوگل
description - توضیح

  • در قسمت میانی یک کشتی

  • The cat although nervous appears unharmed by the tennis ball which has just struck it amidships.


    گربه، اگرچه عصبی است، اما به نظر می رسد که از توپ تنیس که به تازگی در میان کشتی به آن برخورد کرده، آسیبی ندیده است.

  • The flight deck control post where I sat, was situated on the port side amidships.


    پست کنترل عرشه پرواز، جایی که من نشسته بودم، در سمت بندر، در میان کشتی قرار داشت.

  • Then it struck the raft amidships and disappeared from view for a moment.


    سپس در میان کشتی به قایق برخورد کرد و برای لحظه ای از دید ناپدید شد.

  • A porthole was opened amidships and on a plank lay the small body.


    روزنه‌ای در میان کشتی باز شد و بدنه کوچک روی تخته‌ای قرار داشت.

  • Usually they had a single mast stepped amidships and were rigged with a single square sail.


    آنها معمولاً یک دکل پلکانی در وسط کشتی داشتند و با یک بادبان مربعی تجهیز می شدند.

  • The worst situation was amidships, by the base of the mainmast.


    بدترین وضعیت در میان کشتی ها، توسط پایه دکل اصلی بود.

  • There was a low deckhouse amidships with an upper wheel and emergency tiller steering from a small cockpit aft.


    یک عرشه کم ارتفاع در میان کشتی وجود داشت که چرخ بالایی داشت و تیلر اضطراری از یک کابین خلبان کوچک در عقب هدایت می شد.

example - مثال
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

amassed

لغت پیشنهادی

stung

لغت پیشنهادی

beery