age
age - سن
noun - اسم
UK :
US :
تعداد سالهایی که کسی زندگی کرده یا چیزی وجود داشته است
سنی که از نظر قانونی به سن کافی برای انجام کاری رسیده اید
یکی از دوره های خاص زندگی یک نفر
حالت پیر بودن
یک دوره خاص از تاریخ
برای شروع پیرتر به نظر رسیدن یا اینکه کسی یا چیزی پیرتر به نظر برسد
برای پیر شدن
برای بهبود و توسعه طعم در یک دوره زمانی، یا اجازه دادن به غذا یا الکل برای انجام این کار
برای تشکیل اسامی جدید با اشاره به مقداری از چیزی استفاده می شود
مدت زمانی که کسی زنده بوده یا چیزی وجود داشته است
به کسی گفت که به آنها بگوید که مانند کسی که خیلی جوانتر است رفتار نکنند
the age at which someone is considered by the law to be old enough to agree to have sex with someone
سنی که طبق قانون در آن فردی به اندازه کافی مسن در نظر گرفته می شود که بتواند با کسی رابطه جنسی داشته باشد
یک دوره خاص در زمان
مدت بسیار طولانی
واقعیت بودن یا پیر شدن
اگر کسی پیرش کند یا چیزی او را پیر کند، پیرتر به نظر می رسد
ایجاد طعم یا ترک چیزی برای انجام این کار
برای تشکیل اسامی که به عمل یا نتیجه چیزی اشاره می کنند استفاده می شود
برای تشکیل اسامی که به یک حالت یا شرایط اشاره می کنند استفاده می شود
برای تشکیل اسامی که نام مکان ها هستند استفاده می شود
پیر شدن یا پیر جلوه دادن یا پیر جلوه دادن کسی
پیر شدن غذا یا نوشیدنی به این معناست که به آن زمان بدهید تا رسیده شود یا طعم کاملی پیدا کند
نیوتن در عصر اکتشاف و اکتشاف زندگی می کرد.
نلا سی و دو سال داشت، سنی که اگر موهای یک زن بلوند تیره نشده باشد، هرگز نخواهد شد.
میانگین سنی دانش آموزان اینجا هجده سال است.
بسیاری دهه های 30 و 40 را دوران طلایی فیلم های هالیوودی می دانند.
او در دهه هفتاد خود است، اما برای سن خود بسیار مناسب است.
سعی کردم سن او را حدس بزنم اما نتوانستم.
جیمی نسبت به سنش خیلی بلند است.
عصر یخبندان
تو هم سن برادر منی
وقتی من به سن شما بودم قبلاً ازدواج کرده بودم.
روش های محاسبه سن زمین
برای رسیدن به سن بازنشستگی
او در 18 سالگی مدرسه را رها کرد.
او نواختن پیانو را از سنین پایین شروع کرد.
بچه ها از چهار سالگی می توانند مدرسه را شروع کنند.
کودکان بین 5 تا 10 سال
سن بچه ها از 5 تا 10 سال است.
سن کودکان از 5 تا 10 سال است.
کودکان بالای 12 سال باید کرایه کامل را بپردازند.
این فیلم برای کودکان زیر 12 سال نامناسب است.
جوانان در هر سنی برای ملاقات به آنجا می روند.
او به دوستان بیشتری در سن خودش نیاز دارد.
All ages admitted.
تمامی سنین پذیرفته شده اند.
او نسبت به سن خود قد بلندی داشت (= بلندتر از آن چیزی که شما انتظار دارید، با توجه به سن او).
او داشت سن خود را احساس می کرد (= احساس می کرد که پیر می شود).
این نمایش برای همه رده های سنی جذاب است.
فاصله سنی زیادی بین آنها وجود دارد (= تفاوت بزرگ در سن آنها).
پیدا کردن یک جای پارک احتمالا زمان زیادی طول می کشد.
I waited for ages.
سالها منتظر ماندم
Carlos left ages ago.
کارلوس چند سال پیش رفت.
یک سنی است که آنها را ندیده ایم.
در میانسالی/سالمندی
15 is an awkward age.
15 سالگی سن ناخوشایندی است.
عصر هسته ای
ما در عصر جهانی شدن زندگی می کنیم.
مطالعه مد در طول اعصار
ژاکت نشان از سن داشت.
موهای سفید نشانه سن بالاست.
شراب با افزایش سن بهبود می یابد.
جوانان
دوران کودکی
newness
جدید بودن
springtime
فصل بهار
youngness
جوانی
adolescence
بلوغ
boyhood
کودکی
immaturity
نابالغی
juvenescence
دوران نوزادی
infancy
روزهای سالاد
salad days
روزهای جوانی
young days
نخست
اوج
heyday
شکوفه
bloom
شکوفه - گل
blossom
دخترانه
girlhood
اصالت
originality
نوجوانی
juvenility
خنکی
freshness
نوجوانان
teens
گل آذین
florescence
گل
قبل از بلوغ
puberty
تازگی
prepubescence
دوران شیرخوارگی
novelty
خردسالی
floruit
منحصر به فرد بودن
infanthood
جهل
juniority
uniqueness
ignorance