gap

base info - اطلاعات اولیه

gap - شکاف

noun - اسم

/ɡæp/

UK :

/ɡæp/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [gap] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف

  • افتتاح

  • breach


    رخنه


  • سوراخ


  • زنگ تفريح

  • rent


    اجاره


  • فضا


  • ترک

  • rift


    بریدگی

  • slot


    اسلات

  • aperture


    دیافراگم

  • crevice


    شکاف

  • interstice


    بینابینی

  • chink


    چانه زدن

  • cranny


    خراش


  • تقسیم کنید

  • vent


    تهویه

  • cleft


    ناپیوستگی

  • discontinuity


    حفره

  • fissure


    شکست، شکستگی

  • slit


    روزنه

  • cavity


    سوراخ شدن

  • fracture


    خلیج

  • orifice


    وقفه

  • perforation


    فاصله


  • جدایش، جدایی

  • gulf


    خالی

  • hiatus


    برش

  • interval


  • separation


  • void


  • cut


antonyms - متضاد
  • end


    پایان

  • closing


    بسته شدن

  • closure


    بسته


  • جامد

  • juncture


    نقطه اتصال


  • توافق

  • misfortune


    بد شانسی

  • continuation


    ادامه


  • کوه

  • concordance


    هماهنگی


  • در، درب

  • repair


    تعمیر

  • continuity


    تداوم

  • upholding


    حمایت کردن


  • ارتباط

  • obstacle


    مانع


  • پل

  • obstruction


    انسداد

  • seal


    مهر

  • stoppage


    توقف

  • blockage


    پلاگین

  • occlusion


    نتیجه

  • plug


    تمام کردن


  • پایان یافتن


  • ending


لغت پیشنهادی

entity

لغت پیشنهادی

acoustically

لغت پیشنهادی

understood