rural
rural - روستایی
adjective - صفت
UK :
US :
در روستا اتفاق می افتد یا مربوط به شهر است، نه شهر
مانند حومه شهر یا یادآوری حومه شهر
در حومه شهر اتفاق می افتد یا در ارتباط با آن است، نه شهر
در، از، یا مانند حومه شهر
در، از، یا مانند کشور (= زمین در شهرها نیست)
داخل یا از حومه شهر
Compared to Los Angeles, Santa Barbara is rural.
در مقایسه با لس آنجلس، سانتا باربارا روستایی است.
جرم و جنایت هم در روستاها و هم در مناطق شهری یک نگرانی است.
The authors point out that their study was done in a rural area and results may differ with urban clients.
نویسندگان اشاره می کنند که مطالعه آنها در یک منطقه روستایی انجام شده است و نتایج ممکن است با مراجعه کنندگان شهری متفاوت باشد.
بیماران در نواحی روستایی نیز به احتمال بیشتری به فتوکوآگولاسیون لیزری فوری نیاز داشتند.
While the industrial sector remained small in real terms much industrial production continued to be located in rural areas.
در حالی که بخش صنعتی در شرایط واقعی کوچک باقی ماند، بسیاری از تولیدات صنعتی همچنان در مناطق روستایی قرار داشت.
همچنان در بسیاری از مناطق روستایی کمبود شغل برای جوانان وجود دارد.
They felt that the proposed development would detract from the rural character of the area because of its size height and bulk.
آنها احساس می کردند که توسعه پیشنهادی به دلیل وسعت، ارتفاع و حجم آن، از ویژگی روستایی منطقه می کاهد.
این کمیته راه های جذب پزشک و پرستار برای جوامع روستایی را بررسی خواهد کرد.
برنامه توسعه روستایی
The possibilities for current and prospective changes in such policies are creating uncertainties over the future of the rural environment.
احتمال تغییرات فعلی و آتی در چنین سیاستهایی باعث ایجاد ابهامات در مورد آینده محیط روستایی میشود.
مجله ای در مورد زندگی روستایی
Within this stunned silence anger mounts, and another disaster could well tip rural politics over the edge.
در این سکوت حیرتانگیز، خشم افزایش مییابد و فاجعهای دیگر میتواند سیاست روستایی را به حاشیه براند.
These problems include those associated with rural poverty malnutrition, population changes and environmental degradation in developing nations.
این مشکلات شامل مشکلات مرتبط با فقر روستایی، سوء تغذیه، تغییرات جمعیتی و تخریب محیط زیست در کشورهای در حال توسعه است.
rural areas
مناطق روستایی
Belarus is predominantly rural.
بلاروس عمدتاً روستایی است.
جامعه/جمعیت روستایی
یک اقتصاد روستایی
rural America
روستایی آمریکا
سبک زندگی روستایی
روستایی کوچک، آرام و روستایی
برنامه توسعه روستایی
در پایان قرن هفدهم، انگلستان هنوز به شدت روستایی بود.
Sri Lanka's predominantly rural population
جمعیت عمدتا روستایی سریلانکا
ایده آل زندگی در حومه یا نیمه روستایی
او در یک منطقه عمدتاً روستایی بزرگ شد.
لارامی یک شهر کوچک روستایی در وایومینگ است.
این منطقه هنوز بسیار روستایی و توسعه نیافته است.
او در روستایی یوتا بزرگ شد.
اقتصاد روستایی
مشکلاتی که امروزه جوامع روستایی با آن روبرو هستند بسیار واقعی است.
rural areas.
مناطق روستایی.
او توانایی زیادی در ارتباط با رای دهندگان روستایی دارد.
rustic
روستایی
pastoral
معنوی
bucolic
بوکولیک
کشور
agrarian
کشاورزی
farming
حومه شهر
آگرستیک
countryside
سیلوان
agrestic
آرکادی
sylvan
ژورژیک
Arcadian
کشوری
georgic
بسیار خوب
countrified
استانی
idyllic
برون شهری
provincial
ساده
rustical
بالا کشور
exurban
خارج از کشور
چوب های پشتی
upcountry
غیر پیچیده
arcadian
مزرعه
outland
هک
backwoods
زراعی
unsophisticated
طبیعی
در مرتع پرورش احشام
hick
در فضای باز
agronomic
توسعه نیافته
دست نخورده
ranch
outdoor
undeveloped
unspoilt
شهری
شهر
جهان شهری
cosmopolitan
شهر بزرگ
metropolitan
حومه شهر
suburban
مدنی
civic
شهرداری
municipal
عمومی
مرکزی
بخش
مرکز شهر
borough
اوپیدان
بورگال
oppidan
استناد شده است
burghal
شهرک شده
citified
خوابگاه
townified
شهرستان
dorp
اصلی
townish
غیر روستایی
towny
پرجمعیت
midtown
ملی
کلان شهری
non-rural
بین شهری
big-city
درون شهری
densely populated
آشفته
شلوغ
megalopolitan
interurban
intraurban
agitated
bustling