height
height - ارتفاع
noun - اسم
UK :
US :
قد کسی یا چیزی چقدر است
فاصله چیزی بالاتر از زمین
مکان یا موقعیتی که فاصله زیادی از سطح زمین دارد
a particular high place – used especially in place names
یک مکان بلند خاص - به ویژه در نام مکان ها استفاده می شود
فاصله از بالا تا پایین چیزی یا کیفیت بلند بودن
فاصله خاصی که چیزی بالای یک سطح قرار دارد
مکان های مرتفع یا بالای تپه ها
سطح بالایی از موفقیت
زمانی که یک موقعیت یا رویداد قوی ترین یا پر از فعالیت است
مثال افراطی از چیزی
زمانی که در کاری که انجام می دهید موفق ترین هستید
ارتفاع همچنین به فاصله ای که چیزی بالای یک سطح قرار دارد اشاره دارد
The height of a condition or event is when it is most full of activity or when it is at its top level of achievement
اوج یک شرایط یا رویداد زمانی است که پر از فعالیت باشد یا زمانی که در بالاترین سطح موفقیت قرار دارد
ارتفاع نیز به معنای مثال افراطی است
یکی از کوهنوردان از ارتفاع 25 متری سقوط کرد.
40 سال برای شکوفه دادن، 50 سال برای رشد شاخه ها و 150 سال طول می کشد تا به ارتفاع 40 فوت برسند.
برای سوار شدن به برخی از سواری ها باید ارتفاع مشخصی داشته باشید.
سالی همیشه نسبت به قد خود آگاه بود.
برخی از اهرام بیش از 200 فوت ارتفاع دارند.
حدس می زنم سام تقریباً قد من است.
در دهه پس از آن، دیزنی به ارتفاعات جدیدی صعود کرده است.
فضای نشیمن با ارتفاع زیاد و اتاق داخل عالی است.
ارتفاع پیک اندازه گیری و به یک مقدار استاندارد داخلی ثابت اصلاح شد.
او تقریباً هم قد من است.
من و برادرم تقریباً هم قدیم.
لنگفورد چهل ساله بود و در اوج شهرت به عنوان عکاس جنگ بود.
زمانی که ساخته شد در اوج مد بود.
هیچ کس ارتفاع سونامی ناشی از این فوران را نمی داند.
ارتفاع متوسط درخت موز چقدر است؟
Height: 210 mm. Width: 57 mm. Length: 170 mm.
ارتفاع: 210 میلی متر. عرض: 57 میلی متر. طول: 170 میلی متر.
لطفا قد و وزن خود را اعلام کنید.
او هم قد خواهرش است.
قد متوسط/متوسط باشد
ارتفاع آن تقریبا دو متر است.
می توانید ارتفاع صندلی را تنظیم کنید.
ارتفاع این گیاه به بیش از شش فوت می رسد.
میز در ارتفاع های مختلف موجود است.
ارتفاع کوه آنها را ناامید نکرد.
قد او گاهی اوقات پیدا کردن لباس مناسب را دشوار می کند.
هواپیما در حال افزایش ارتفاع بود.
این هواپیما در ارتفاع 3000 متری پرواز کرد.
در ارتفاع شانه/سینه/کمر باشد
سنگ از ارتفاع زیاد به پایین پرتاب شد.
Brooklyn Heights
بروکلین هایتس
سر بلندی ندارد (= از بلندی می ترسد).
ترس از ارتفاع
الگوی مزارع باستانی از بلندی به وضوح قابل مشاهده است.
از ارتفاعات قلعه ادینبورگ به شهر نگاه کردیم.
آتش حدود ساعت 2 بامداد به اوج خود رسید.
بحران در ماه مه به اوج خود رسید.
او هنوز در اوج قدرت خود است.
او در اوج حرفه خود است.
من در اوج تابستان به آنجا نمی رفتم.
در اوج جنگ سرد
موفقیت آنها به اوج جدیدی رسیده بود.
او نمی دانست که رسیدن به چنین اوج خوشبختی ممکن است.
او به اوج قدرت و شهرت ناآرام رسید.
این اوج حماقت (= بسیار احمقانه) خواهد بود که اکنون مسیر را تغییر دهیم.
او در اوج مد لباس پوشیده بود.
او آرزو داشت که به اوج ستاره شدن برسد.
elevation
ارتفاع
tallness
بلندی
stature
قامت
altitude
عظمت
highness
اینچ
loftiness
اندازه گیری
inches
فاصله به سمت بالا
گسترش به سمت بالا
distance upwards
اندازه گیری عمودی
extent upwards
فاصله از سطح زمین
vertical measurement
فاصله عمودی از سطح دریا
اندازه
فاصله بالای دریا
لاغری
طول
lankiness
بالا آمدن
ساختن
فیزیک بدن
آرایش فیزیکی
physique
ارتفاع از سطح دریا
physical make-up
مرحله
لایه
موقعیت عمودی
vertical position
distance upward
طول
breadth
وسعت
width
عرض
wideness
اندازه گرفتن
span
اندازه گیری
فاصله در طول
distance lengthwise