then
then - سپس
adverb - قید
UK :
US :
در زمان خاصی در گذشته یا آینده
می گفت بعدش چی می شه یا بعدش چی کار می کنی
هنگام گفتن اینکه نتیجه یک موقعیت یا عمل چه خواهد شد استفاده می شود
زمانی استفاده میشود که فکر میکنید احتمالاً چیزی به دلیل آنچه در مورد موقعیت میدانید درست است
در ابتدای مکالمه یا فعالیت استفاده می شود
در پایان مکالمه استفاده می شود، به ویژه برای نشان دادن اینکه چیزی توافق شده است
برای نشان دادن اینکه شما چیزی را به خاطر چیزی که یک نفر گفته است می گویید
برای اضافه کردن چیزی به مواردی که قبلاً ذکر کردید استفاده می شود
استفاده می شود برای اشاره به آنچه شما در حال صحبت کردن در مورد
هنگام ذکر شخصی که در گذشته شغل، عنوان یا موقعیت خاصی داشته است استفاده می شود
(در) آن زمان (در گذشته یا در آینده)
بعدی یا بعد از آن
علاوه بر این
as a result; in that case; also used as a way of joining a statement to an earlier piece of conversation
در نتیجه؛ در این مورد؛ همچنین به عنوان راهی برای پیوستن یک بیانیه به یک مکالمه قبلی استفاده می شود
در آن زمان (در گذشته یا در آینده)
من سیر شدم.
تا ظهر باید کارم تمام شده باشد. اونوقت دوست داری دور هم جمع بشیم؟
فقط تا ماه جولای صبر کنید -- تا آن زمان تمام امتحانات به پایان می رسد.
او به زندگی زناشویی اولیه خود فکر کرد. آن موقع همه چیز خیلی متفاوت بود
پیازها را به آرامی تفت دهید و سپس گوشت را اضافه کنید و چند دقیقه تفت دهید.
هر دو طرف باید گذشته را فراموش کنند. آن وقت و تنها در آن صورت می تواند صلح برقرار شود.
Bob sat down and read the letter again slowly. Then and only then did it begin to sink in that Stella was really dead.
باب نشست و نامه را دوباره آهسته خواند. سپس و تنها پس از آن شروع به غرق شدن کرد که استلا واقعاً مرده بود.
یک فنجان شکر اضافه کنید. سپس سه عدد تخم مرغ را بزنید.
مدرسه در سپتامبر شروع می شود و تا آن زمان من با دوستان خواهم بود.
تمیز کردنم تموم شد و بعد چرت زدم.
If the technology is used for more than word processing then lawyers will certainly need to be trained.
اگر از این فناوری برای بیش از پردازش کلمه استفاده شود، قطعاً وکلا باید آموزش ببینند.
نگاهش را به دور انداخت و سپس به عقب نگاه کرد.
در آن زمان، تقریباً هر چیزی که با تگزاس غنی از نفت مرتبط باشد، محصول داغی به نظر می رسید.
اول سو معلم بود. سپس او یک هنرمند بود. کی میدونه بعدش چیکار میکنه!
Altematively, you can place the frozen, cut nuts in boiling water and then slowly return the water to a boil.
همچنین می توانید آجیل های یخ زده و خرد شده را در آب جوش قرار دهید و سپس به آرامی آب را به جوش بیاورید.
آن موقع بود که جان متوجه شد که به او دروغ گفته است.
آن زمان زندگی سخت تر بود زیرا هیچ کدام از ما شغل نداشتیم.
در آن زمان اوضاع بسیار متفاوت بود.
او در زیمبابوه یا همان رودزیا بزرگ شد.
من آنها را در کریسمس دیدم اما از آن زمان تاکنون چیزی نشنیده ام.
من هم دعوت شده ام، پس شما را می بینم.
هفته آینده یک اتاق رایگان در خانه باب وجود دارد، اما می توانید تا آن زمان با ما بمانید.
هفته بعد دوباره تماس بگیرید. آنها باید تا آن زمان تصمیم می گرفتند.
درست در آن لحظه (= در آن لحظه) در زدند.
او در سال 1984 رفت و از آن به بعد او تنها زندگی کرد.
من یک نگاهی به ماشین انداختم و پیشنهاد دادم که آن را آنجا بخرم و بعد/بعد و آنجا (= بلافاصله).
صدایش تند به نظر می رسید و آن موقع بود که فهمید چقدر تشنه است.
او یک کلوچه خورد، بعد یک کلوچه و بعد یکی دیگر.
ابتدا پیاز را بپزید سپس قارچ را اضافه کنید.
ما قبل از بازگشت به انگلستان در فرانسه و سپس ایتالیا زندگی کردیم.
یک هفته مرخصی گرفتم، سپس به اوهایو برگشتم.
اگر آن قطار را از دست دادید، باید تاکسی بگیرید.
همسرم در گلاسکو کار پیدا کرده است.
«تو کاری نکردی که من را ناراحت کنی.» «پس چه مشکلی دارد؟»
چرا ماشین کرایه نمی کنی؟ سپس می توانید از مناطق بیشتری بازدید کنید.
او سر کار بسیار شلوغ بود و بعد آن همه مشکلات با پسرش پیش آمد.
بنابراین، اینها زمینه های اصلی نگرانی هستند.
در آن زمان، میخواهید میز کجا برود؟
«من واقعاً باید بروم.» «باشه. پس خداحافظ.»
خوب پس، من فکر می کنم ما تقریباً همه چیز را در دستور کار پوشش داده ایم.
رستوران های هندی، چینی، مکزیکی، تایلندی... و سپس تعدادی وجود دارد!
او زود بود، اما دوباره، او همیشه است.
«پس شما ممکن است پیشنهاد آنها را بپذیرید؟» «بله، پس ممکن است دوباره نپذیرم.»
هرازگاهی بررسی می کرد که آیا او هنوز خواب است یا نه.
حالا پس کی میخواد بیاد پیاده روی؟
این نمودار روند ساخت کاغذ را نشان می دهد./این نمودار نحوه ساخت کاغذ را نشان می دهد.
First/First of all logs are delivered to a paper mill, where the bark is removed and the wood is cut into small chips.
اول از همه، کنده ها به کارخانه کاغذ تحویل داده می شوند، جایی که پوست آن جدا می شود و چوب به تراشه های کوچک بریده می شود.